درباره دولتی که ماه عسل‌اش ۲۴ ساعت هم طول نکشید؛

به‌جای جراح ، پرستار باش آقای رییس‌جمهور!

عبارت l عالین نجاتی: ترور اسماعیل هنیه آنهم در قلب تهران و در بالاترین سطح حفاظتی کشور شوک بزرگی برای ایرانیانی بود که صبح ده مردادماه از خواب برخاستند.

اما این اتفاق تلخ بیش از همه مسعود پزشکیان و دولت جدید ایران را تحت تاثیر قرار خواهد داد. پزشکیان درحالی دیروز دست هنیه را به نشانه دوستی و برادری بالا برد که به گفته خودش فردا باید زیر تابوتش را بگیرد.
این حمله به تمامیت ارضی ایران بود و همزمان به بازدارنده‌گی جمهوری اسلامی ضربه‌ای جدی وارد آورد که بی‌شک با واکنش نیروهای مسلح همراه خواهد شد.
اینکه این اتفاق از نقطه نظر امنیتی چه معنایی دارد مدنظر این یادداشت نیست. آنچه قصد بیانش را دارم این است که ترور تهران به پزشکیان نشان داد که در چه شرایط دشواری قرار دارد.
اگر‌چه هاشمی رفسنجانی با مشکلات عدیده بعد از جنگ دست‌وپنجه نرم می‌کرد. دولت اصلاحات هر ۹ روز با یک بحران سیاسی مواجه بود. و احمدی‌نژاد، روحانی و مرحوم رییسی نیز تحریم و نارضایتی‌های اجتماعی و اقتصادی را بزرگترین مانع برای موفقیت خود می‌دیدند، اما پزشکیان و دولت چهاردهم همزمان با تمام بحران‌های دولت‌های پیش از خود( که حالا تشدید هم شده‌اند)، به علاوه خطر بالقوه یک جنگ تمام عیار منطقه‌ای دست به گریبان است.
نکته‌ی جالب اینجاست که اصلاح‌طلبان همواره در خطیرترین لحظات تاریخ معاصر ایران و درحالی پیروز شده‌اند که نه خودشان و نه اکثریت جامعه هیچ شانسی برای موفقیت آنها قائل نبودند.
خاتمی آمده بود تا نهایتاً ۴ میلیون رأی جمع کند و به پشتوانه‌ی این آرا به حاکمیت بقبولاند که اصلاح‌طلبان را بعنوان بازیگرانی جدید در عرصه‌ی سیاست ایران به رسمیت بشناسند. روحانی هم با حمایت تمام‌قد اصلاح‌طلبان در شرایطی رییس‌جمهور شد که در آغاز راه و بعد از ردصلاحیت هاشمی رفسنجانی، نظرسنجی‌ها شانس پیروزی او را کم‌تر از ۵ درصد می‌دانستند و حالا پزشکیان هم درحالی به پاستور راه یافته که در روز ثبت‌نام، حتی از تایید صلاحیت خود هم مطمئن نبود.

بالاترین میزان تورم و تولید نقدینگی در تاریخ معاصر، رسیدن ناترازی انرژی به مرحله‌ی بحرانی، کم‌ترین مشارکت در انتخابات، چالش روزمره با بخشی از زنان و جوانان، ایجاد عمیق‌ترین شکاف میان حاکمیت و بخشی از جامعه، همگرایی بی‌سابقه رادیکال‌ها، رکوردشکنی مهاجرت ایرانیان از طبقات مختلف اقتصادی و اجتماعی، خروج قدرت و مرجعیت رسانه‌ای از دست حاکمیت، فیلترینگ گسترده، وضعیت بسیار خطرناک زیست‌محیطی، مخاطرات ناشی از قرار گرفتن ایران در لیست سیاه FATF، بحران پیش‌روی صندوق های بازنشستگی، ماجرای ادامه‌دار هسته‌ای و حالا رودررویی مستقیم و بی‌سابقه با دشمن دیرینه ایران در منطقه.

این تنها بخشی از لیست بلندبالای چالش‌های پیش‌روی دولت چهاردهم است که مدیریت و مقابله با آنها، حتی برای سیاست‌مداری آب‌دیده و با تجربه نظیر هاشمی رفسنجانی هم بسیار دشوار می‌نمود، چه رسد به پزشکیان که اساساً شخصیتی سیاسی نیست و سالها از قوه‌ی مجریه دور بوده است.
تمامی روسای جمهور پیشین حداقل سه ماه در ماه عسل به سر می‌بردند اما ماه عسل پزشکیان و دولتش حتی ۲۴ ساعت هم دوام نیاورد و تابحال هرگز نزدیک‌ترین یاران رییس‌جمهورِ منتخب به طرفداری از همجنسگرایی، جاسوسی یا همدستی با دشمن متهم نشده بودند.

بی‌شک سعید جلیلی و همقطارانش بزرگترین شانس زندگی خود را آوردند که در انتخابات پیروز نشدند. ریاست قوه مجریه در شرایط فعلی مثل جابجا کردن کوهی است که قصد تکان خوردن ندارد. اما مسئله این است که راه‌حل مواجهه با مجمع الجزایر چالش‌های پیش‌روی چیست؟ هر کارشناس یا سیاست‌مداری که ادعا کند راه‌حلی نهایی برای این وضعیت دارد، بی‌شک دچار توهمی عمیق است.
به عقیده نگارنده نخستین و اصلی‌ترین راه پیش روی پزشکیان ترمیم رابطه ملت و دولت است. بدون طی این مسیر تمامی چالش‌هایی که به آنها اشاره شد نه‌تنها قابلیت حل شدن ندارند، بلکه همچون باتلاقی دولت جدید را در خود فرو می‌برد.
ایران، امروز بیش از هر زمان دیگری بعد از انقلاب نیازمند همگرایی ملی است و این همگرایی با ادامه رفتارهای واگرایانه به‌خصوص در حوزه اجتماعی ممکن نخواهد شد. اگر حاکمیت هم‌چنان به تجمعات خیابانی طرفدارانش بعنوان آینه تمام‌قد کلیت جامعه ایرانی دلخوش باشد و رفتارهایی نظیر آنچه روزنامه کیهان در یک دهه‌ی اخیر در پیش گرفته ادامه یابد، مشکلات داخلی و خارجی سوراخ های بیشتری در بدنه سد جامعه ایرانی ایجاد خواهد کرد و یک روز می‌رسد که ناگهان سد فرومیریزد و سیلابی خروشان زمین و زمان را به‌هم می‌ریزد.
دولت پزشکیان باید بیش از هر دولتی نقش پُل را ایفا کند و بعنوان یک میانجی حاکمیت و ملت را به هم نزدیک کند. در شرایط فعلی اعمال هرگونه اصلاحات اقتصادی و بین‌المللی نیازمند ترمیم زخمهای اجتماعی است و آقای پزشکیان بهتر است به جای جراح، نقش پرستار سیاست را بازی کند.
فراموش نکنیم که ایران در جنگ نابرابر ۸ ساله به مدد همین پشتوانه اجتماعی به آن پیروزیهای شگفت‌انگیز دست یافت، آنهم در شرایطی که با دستان خالی در برابر اتحاد شوم چندین قدرت تا دندان مسلح قرار گرفته بود.
خودکفایی ایران در حوزه تسلیحاتی بی‌شک دست ایرانی‌ها را پر کرده اما این وفاق و همدلی ملی است که قلب آنها را گرم خواهد کرد!

ebaarat.ir

مطالب مرتبط

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

پر بازدید ترین اخبـــار

آخریــــن اخبـــــار

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x