عبارت ـ یاشار نژادآذر: ساری؛ مرکز استان مازندران هزارویک مشکل دارد که در گزارش های قبلی به چندی از آنها پرداختهایم و در آینده نیز سوژه ساری را وانخواهیم نهاد، اما یکی از بزرگترین معضلات این شهر تاریخی؛ شبهای تاریک آن است. چندسالی است که از ساری تحت عنوان پایتخت بهارنارنج نام برده می شود که اگرچه اسم بامسمایی است اما به نظرم بهتر است از آن به عنوان «پایتخت تاریکی ایران» یاد شود.
کار تاریکی به جایی رسیده که اگر مثلا ساعت ۱۰ شب به بعد به خیابان های اصلی شهر نظیر فرهنگ، قارن، انقلاب، نادر، مدرس، سلمان فارسی یا به پارکهای آن نظیر دامادی، پیوندی و شهرداری بروید باید مجهز به دوربین دید در شب باشید، وگرنه بعید است راه را پیدا کنید. فعلا که شهر به لطف تابلوی روشن مغازه ها یا انصاف مالکانی که بر درب خانه چراغی برافروختهاند دارای حداقل روشنایی است، اما اگر آنها را خاموش کنید اما عملا شهر با سلول انفرادی فرقی نخواهد کرد.
جالب است بدانید که تا ۲دهه قبل ساری یکی از روشن ترین شب های شهرهای شمال کشور را داشت. هرچند هنوز بوستان های ملل و ولایت ساخته نشده بود، اما شب های تابستانش با روشنایی دلنواز پارک های شهرداری و آفتاب دلنشین و دوست داشتنی بود و خیابان های قارن و فرهنگ تا نیمه های شب غرق نور بود. هنوز بر ساروی ها روشن نشده که دلیل این تاریکی ظالمانه چیست؟ اگر قرار بر صرفه جویی است پس چرا اصفهان و تبریز و تهران و مشهد و رشت، شب ها غرق نور هستند اما ساری تاریک است؟
مسئول این تاریکی ها کیست؟ کسی پاسخ نمی دهد! شهرداری می گوید اداره برق و اداره برق می گوید یک جای دیگر. خلاصه ما هنوز نفهمیده ایم که چرا باید از نور محروم بمانیم. این تاریکی دلگیری می آورد و دلگیری دلمرده گی. اما از آنها فراتر اینکه این تاریکی ها باعث ناامنی جدی می شود. سارقان در پوشش این ظلمات به راحتی دوریبن های مداربسته را دور می زنند و از صحنه می گریزند. زنان که به قول دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در انگلستان، شب ها می ترسند به خیابان بیایند چون پلیس گفته نمی تواند امنیتشان را تامین کند، در ساری هم وضعیت مشابهی دارند. با این تفاوت که اینجا پلیس می تواند امنیت را تامین کند اما شهر به علت تاریکی جای ناامنی شده است.
تاریکی باعث می شود شب های شاد ساری به مرور از بین برود. اتفاقی تلخ که مدت هاست آغاز شده و اگر به همین منوال بگذرد دیگر ترکیب «شب های ساری» بیشتر خاطره است تا واقعیت! خلاصه اینکه مسبب این تاریکی ها هر کسی هست، عاجزانه گوش به این لابه ها دهد و اندکی سوی چراغ را بیشتر کند.