یادداشت عبارت به بهانه‌ی وضعیت اسف‌بار شهر ساری

ساری؛ یتیمی فراموش شده!/آیا مرکز استان مازندران شهرداری و شورای شهر دارد؟

عبارت – مارال نژادآذر: وضعیت شهر ساری از ۶ جهت بحرانی است. پیاده روها در مهم‌ترین خیابانهای شهر مثل جگر زلیخا تکه پاره شده‌اند، بوی گند زباله شهر فراگرفته و سطل های زباله در بدترین وضعیت خود هستند، فضای سبز ساری ( البته به جز بوستان شهید نوبخت که دست پرورده خداوند است و شهرداری زحمت کشیده قسمتی را آسفالت کرده) نه‌تنها افزایش مورد انتظار را نداشته ، بلکه موجودی فعلی هم درحال فرسایش است، پرداخت به موقع حقوق هم که تنها افتخار شهرداری بود، با تعویق های عجیبی مواجه شده است. از آنطرف وضعیت فرهنگی شهر در رکوردی مرگبار قرار گرفته و گویا سازمان فرهنگی اجتماعی شهرداری اساساً وجود خارجی ندارد. ترافیک به جایی رسیده که پلیس راهنمایی و رانندگی ناچار به بستن یکی درمیان میادین اصلی شهر شده و به دوره قاجار برگشته‌ایم. روشنایی شهر ،بدل به کیمیا شده و حتی پل‌های روگذر هم در ظلمات فرو رفته‌اند که یکی از نمونه‌های تاسف‌بار آن پل ولیعصر در میدان فرح آباد است که به کمربندی غربی منتهی می‌شود.

دست فروشان از سر و کول شهر بالا می‌روند و این یعنی هیچ مسئولی برای رسیدگی به سد معبر درکار نیست. تابلوهای راهنمای شهری یا قدیمی هستند، یا کنده شده‌اند و یا آنقدر مستعمل اند که خوانایی خود را از دست داده‌اند.
از آن طرف شهرداری حتی یک نشست خبری هم برگزار نمی‌کند و شهردار محترم به گونه‌ای رفتار میکنند که گویا به آفتاب حساسیت دارند و نباید دیده شوند.
وضعیت شورای شهر به مراتب بدتر است ، گورستانی از وعده‌های ناکام و‌بوروکراسی روزمره. مثل همیشه دو دستگی در شورا منجر به بلاتکلیفی شده ، نه می‌توانند شهردار را عزل کنند و نه توان فشار آوردن به او را دارند.
اقتصاد شهری عملاً در رکود است و اگر بنگاه‌های معاملات ملکی، کافه‌ها، داروخانه‌ها، مطب پزشکان و آرایشگاه های زنانه را نادیده بگیریم ، مابقی کسب و کارها در رکودی بی‌سابقه قرار دارند.
از وضعیت میراث فرهنگی شهر هم چیزی نگوییم بهتر است، چون حکم تف سربالا را دارد و داغ دل را تازه می‌کند.
کسی هم نیست دادی سر شهرداری و شورای شهر بزند. ساری مصداق دردناک این ضرب المثل شده که می‌گوید: علی مانده و حوضش. با این تفاوت که حتی خبری از حوض هم نیست.
اعتراض مردم به گوش هیچکس نمی‌رسد و تا حرف می‌زنی می‌گویند پول نداریم.
به نظر می‌رسد ساری بعد از خداحافظی غریبانه «مهدی عبوری» نفرین شده است که آب از آب در آن تکان نمی‌خورد.
اگر یادگارهای فراوان عبوری برای ساری نبود و بوستان های ولایت ، ملل و بانوان ساخته نمیشد، جنگل زارع تجهیز و نوسازی نشده بود، امامزاده یحیی و عباس و دروازه بابل بازگشایی نشده بودند، زیرگذرهای داراب و فرح آباد و هلال احمر ساخته نمی‌شدند، یا طرح بی‌سابقه جمع آوری و هدایت آبهای سطحی پایان نیافته بود، امروز ساری با یک شهر کوچک عقب‌افتاده در لرستان فرقی نداشت.

مطالب مرتبط

5 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
nna

به جائی نمیرسد فریاد

1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x