آیا من هم در طیف اوتیسم قرار میگیرم؟


آیا من هم در طیف اوتیسم قرار میگیرم؟



اعتمادآنلاین |

زهرا تجویدی– گاهی اوقات در میان زندگی روزمره، ناگهان با پرسشی درونی روبه‌رو می‌شویم که شاید پیش از آن حتی تصور نمی‌کردیم زمانی آن را از خود بپرسیم. یکی از این پرسش‌ها که این روزها بیشتر شنیده می‌شود، این است: «آیا من هم در طیف اوتیسم قرار می‌گیرم؟»

این سؤال ممکن است از دل یک تجربه شخصی بیرون بیاید، شاید پس از دیدن ویدئویی در شبکه‌های اجتماعی درباره ویژگی‌های اوتیسم، یا بعد از گفت‌وگو با دوستی که اخیراً تشخیص گرفته، یا حتی وقتی که با مرور خاطرات دوران کودکی، رفتارها و حس‌های خاصی را دوباره به یاد آورده‌ایم.

پرسیدن چنین سؤالی، صرف‌نظر از پاسخ آن، نشانه‌ای از خودآگاهی و تمایل به درک بهتر خویشتن است. این مسیر گاهی می‌تواند آرام و روشن باشد و گاهی همراه با ابهام، نگرانی و حتی هیجان.

اوتیسم چیست؟ از گذشته تا امروز

اوتیسم یا «اختلال طیف اوتیسم» (Autism Spectrum Disorder)، اصطلاحی است که برای توصیف مجموعه‌ای از تفاوت‌های عصبی و رفتاری به کار می‌رود. این تفاوت‌ها بر نحوه ارتباط فرد با دیگران، پردازش حسی، و الگوی علایق و رفتارها اثر می‌گذارد.

واژه «طیف» به این معناست که شدت و ترکیب ویژگی‌ها در هر فرد متفاوت است. برخی افراد ممکن است در برقراری ارتباط کلامی یا غیرکلامی دشواری زیادی داشته باشند، در حالی که دیگران ممکن است به‌ظاهر ارتباط خوبی برقرار کنند اما در پردازش محرک‌های اجتماعی یا حسی با چالش روبه‌رو شوند.

تاریخچه شناخت اوتیسم به اوایل قرن بیستم بازمی‌گردد. در دهه ۱۹۴۰، لئو کانر و هانس آسپِرگر، دو پزشک اتریشی، به‌طور جداگانه گروهی از کودکان را توصیف کردند که ویژگی‌های مشترکی داشتند: تمرکز شدید بر علایق خاص، دشواری در تعامل اجتماعی و حساسیت یا بی‌تفاوتی نسبت به برخی محرک‌ها.

در آن زمان، اوتیسم بیشتر به‌عنوان یک وضعیت نادر و عمدتاً در پسران شناخته می‌شد. اما تحقیقات دهه‌های اخیر نشان داده که این وضعیت بسیار رایج‌تر از تصور قبلی است و در دختران نیز بروز دارد، هرچند به دلایل فرهنگی و تشخیصی، کمتر شناسایی شده است.

چرا این سؤال امروز بیشتر مطرح می‌شود؟

یکی از دلایل، افزایش آگاهی عمومی است. در دهه‌های گذشته، اوتیسم در بسیاری از جوامع موضوعی ناشناخته یا حتی تابو بود. اکنون رسانه‌ها، شبکه‌های اجتماعی و پویش‌های آگاهی‌بخش باعث شده‌اند که افراد با ویژگی‌های خود بیشتر آشنا شوند.

این تغییر نه‌تنها به دلیل پیشرفت علمی است، بلکه نتیجه حضور فعال افرادی از خود طیف اوتیسم در فضای عمومی است. کسانی که با روایت‌های شخصی، کتاب‌ها، پادکست‌ها و ویدئوهای آموزشی، تجربه زیسته خود را به اشتراک می‌گذارند و تصویری واقعی‌تر و متنوع‌تر از اوتیسم ارائه می‌دهند.

از سوی دیگر، معیارهای تشخیصی نیز تغییر کرده‌اند. در گذشته، اوتیسم تنها در کودکانی با علائم بسیار مشخص شناسایی می‌شد. اما امروز می‌دانیم که طیف اوتیسم شامل افرادی با عملکردهای بسیار متفاوت است؛ از کسانی که نیاز به حمایت روزمره دارند تا کسانی که مستقل زندگی می‌کنند و حتی در حوزه‌های تخصصی برجسته هستند.

نشانه‌هایی که شما را به فکر می‌اندازد

باید تأکید کرد که وجود یک یا چند ویژگی، به‌تنهایی به معنای قرار گرفتن در طیف اوتیسم نیست. اما بعضی تجربه‌ها یا رفتارها باعث می‌شوند فرد به این احتمال فکر کند. این نشانه‌ها می‌توانند شامل مواردی مانند این باشند:

  • احساس فشار یا اضطراب در موقعیت‌های اجتماعی، حتی وقتی به نظر می‌رسد همه‌چیز عادی است.

     

  • تمایل به داشتن روال و نظم ثابت و نارضایتی شدید در برابر تغییر ناگهانی برنامه‌ها.

     

  • تمرکز عمیق و طولانی بر یک علاقه یا موضوع خاص که ممکن است دیگران آن را افراطی بدانند.

     

  • حساسیت شدید یا برعکس، بی‌تفاوتی نسبت به محرک‌های حسی مانند صدا، نور، بو یا لمس.

     

  • دشواری در درک یا استفاده از زبان بدن، لحن صدا یا حالات چهره دیگران.

     

  • ترجیح گذراندن زمان به‌تنهایی یا در جمع‌های کوچک به‌جای جمع‌های بزرگ و شلوغ.

     

این ویژگی‌ها در هر فرد به شکل و شدت متفاوتی بروز می‌کنند. برخی افراد ممکن است بسیار اجتماعی باشند اما در پس‌زمینه، از پردازش انبوه اطلاعات حسی و اجتماعی خسته شوند. برخی دیگر ممکن است در محیط‌های ساختارمند و پیش‌بینی‌پذیر عملکرد عالی داشته باشند، اما در شرایط غیرمنتظره دچار اضطراب شوند.

خودتشخیصی در برابر تشخیص رسمی

اصطلاح «خودتشخیصی» (self-diagnosis) در سال‌های اخیر به‌ویژه در جوامع آنلاین رایج شده است. افرادی که با مطالعه منابع معتبر، آزمون‌های غربالگری و گفت‌وگو با دیگران، به این نتیجه می‌رسند که ممکن است در طیف اوتیسم باشند، گاهی خود را «خودتشخیص‌داده» معرفی می‌کنند.

این رویکرد می‌تواند نقطه شروعی ارزشمند برای خودشناسی باشد، اما جایگزین تشخیص رسمی نیست. تشخیص رسمی شامل مراحل مختلفی است: مصاحبه بالینی، بررسی تاریخچه رشد، ارزیابی رفتار در محیط‌های مختلف و گاهی استفاده از پرسشنامه‌ها و مقیاس‌های استاندارد.

برخی افراد از تشخیص رسمی اجتناب می‌کنند، زیرا از برچسب‌زنی یا پیامدهای احتمالی آن در محیط کار یا خانواده می‌ترسند. برخی دیگر به دلیل کمبود متخصصان آگاه یا هزینه‌های بالا، این مسیر را طی نمی‌کنند. با این حال، برای دسترسی به حمایت‌های آموزشی، شغلی یا درمانی در بسیاری از کشورها، داشتن تشخیص رسمی ضروری است.

چرا بسیاری سال‌ها بدون تشخیص زندگی می‌کنند؟

دلایل این موضوع متعدد است. یکی از مهم‌ترین آن‌ها، کلیشه‌های قدیمی درباره اوتیسم است. برای مثال، سال‌ها این تصور اشتباه وجود داشت که اوتیسم فقط در پسران بروز می‌کند یا همیشه با عقب‌ماندگی ذهنی همراه است. همین برداشت‌ها باعث شد که بسیاری از دختران و زنان یا حتی مردان با عملکرد بالا، تا بزرگسالی بدون تشخیص بمانند.

دلیل دیگر، توانایی برخی افراد در «پوشاندن» یا جبران تفاوت‌های رفتاری است. این فرایند که گاهی ماسک‌ کردن (masking) نامیده می‌شود، شامل یادگیری و تقلید رفتارهای اجتماعی متداول برای پنهان کردن ویژگی‌های اوتیسم است. اگرچه ماسک‌ کردن می‌تواند به سازگاری در کوتاه‌مدت کمک کند، در بلندمدت ممکن است منجر به فرسودگی روانی، اضطراب یا افسردگی شود.

روایت‌های انسانی: وقتی داستان دیگری آینه توست

بسیاری از کسانی که بعدها تشخیص رسمی گرفته‌اند، می‌گویند نقطه شروع پرسشگری‌شان مواجهه با داستانی شبیه خودشان بوده است. برای مثال، فردی ممکن است مستندی درباره یک دانشمند ببیند که با حساسیت زیاد به صداها و تمرکز عمیق بر روی موضوعات خاص توصیف می‌شود و ناگهان به یاد دوران کودکی‌اش بیفتد که صدای موتور یخچال یا نور مهتابی باعث ناراحتی شدیدش می‌شد.

این تجربه‌ها گاهی مانند کلیدی هستند که قفل پرسش‌های سال‌ها بی‌پاسخ‌مانده را باز می‌کنند.

اگر فکر می‌کنید شاید در طیف اوتیسم باشید، چه باید کرد؟

گام اول، جست‌وجوی اطلاعات معتبر است. مطالعه منابع علمی و معتبر، گفت‌وگو با افرادی که تجربه زیسته دارند و پرهیز از تکیه بر مطالب شایعه‌گونه یا غیرعلمی اهمیت دارد.

گام دوم، ارزیابی این است که آیا نیاز به حمایت یا تغییراتی در زندگی دارید یا نه. حتی اگر تشخیص رسمی نگیرید، دانستن الگوهای رفتاری و حسی خود می‌تواند به بهبود کیفیت زندگی کمک کند.

گام سوم، در نظر گرفتن مشاوره با یک روانشناس یا روانپزشک است. این متخصصان می‌توانند با ارزیابی دقیق، پاسخ روشن‌تری به شما ارائه دهند.

اوتیسم به‌عنوان بخشی از تنوع انسانی

نگاه به اوتیسم در سال‌های اخیر تغییر کرده است. امروزه بسیاری از متخصصان و فعالان حوزه حقوق افراد اوتیستیک، بر مفهوم «نورودایورسیتی» (neurodiversity) تأکید می‌کنند. این ایده یعنی که مغز انسان‌ها به‌طور طبیعی متنوع است و اوتیسم یکی از اشکال این تنوع است.

بر این اساس، هدف جامعه نباید «اصلاح» یا «درمان» اوتیسم باشد، بلکه باید ایجاد محیط‌هایی باشد که افراد با الگوهای پردازش متفاوت بتوانند شکوفا شوند. این شامل تغییر در نظام آموزشی، محیط‌های کاری و نگرش عمومی می‌شود.

حرف آخر

پرسیدن این سؤال که «آیا من هم در طیف اوتیسم قرار می‌گیرم؟» نقطه آغاز سفری است که ممکن است به درک عمیق‌تر خود و دیگران منجر شود. چه پاسخ این سؤال مثبت باشد و چه منفی، شناختن ویژگی‌ها، نیازها و توانایی‌های خود همیشه ارزشمند است.

در نهایت، اوتیسم نه یک نقص، بلکه یکی از راه‌های بی‌شمار برای بودن در جهان است. انسان‌ها با تمام تفاوت‌هایشان، بخشی از یک طیف وسیع و رنگارنگ‌اند که زندگی را غنی‌تر و پیچیده‌تر می‌کند.

مطالب مرتبط

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x