یادداشت سردبیر ـ عالین نجاتی: اسدالله بادامچیان عضو باسابقه حزب موتلفه اسلامی، یعنی همان حزب متبوع حضرت میرسلیم به تازهگی در گفتگو با خبرگزاری ایلنا مدعی شدهاند که “نظام با مرحوم مهسا امینی مدارا کرده است”. اگرچه ایشان در این گفتگوی تفضیلی افاضات فراوان دیگری را هم بر زبان مبارک جاری ساختهاند اما همین یک جملهی مجمل، نمایانگر حدیثی مفصل است.
به تازگی و بعد از گذشت حدود یکسال از آن روزهای تلخ اواخر شهریور ۱۴۰۱، بسیاری از چهرههای شاخص نزدیک به حاکمیت بهجای اینکه آب روی آتش بریزند و رفتار و گفتارشان دستمایهی دلگرمی ملت و نشانهای برای جبران سختگیریهای بیدلیل باشد، نیزه به دست، پیشانی افکارعمومی را نشانه گرفتهاند. ازجمله «صادق کوشکی» مشهور که اظهار کردهاند: “روسای قوه نباید بابت فوت دردناک مهسا امینی عذرخواهی می کردند، چون اتفاق خاصی نیافتاده”، تا همین آقای «بادامچیان» که می گوید نظام با مرحومه امینی مدارا کرده است.
این هم از آن حرفهای باورنکردنی است که کسی جاناش را از دست داده باشد اما ادعا شود با او مدارا شده است. بنابراین باید پرسید اگر مدارا نمی شد قرار بود چه اتفاقی بیافتد؟ می خواستید بدنش را به خودرو ببندید و روی زمین بکشید یا اینکه از دروازه شهر آویزانش کنید تا مایه ی عبرت دیگران شود؟
این حرفهای عجیب و غریب از یک ذهن سالم بعید است. کجای جهان در آستانه سالگرد یک اعتراض گسترده بر سر موضوعی اجتماعی، به جای آرام کردن فضا و جبران کاستیها، سختگیریها در آن حوزه را افزایش داده و بر آتش نفرت میدمند؟
مگر قرار نبود کار فرهنگی کنید و بهجای بگیروببند و برخوردهای شدید سلبی و قهری، راه آشتی و مدارا را در پیش بگیرید؟ مگر گفته نشد این نوجوانان و جوانان فرزندان ما هستند و فریب خوردهاند؟ مگر اینهمه سمینار و مناظره برگزار نشد که به مردم بگویند رویکردهای غلط اصلاح میشود و امور فرهنگی با روشهای فرهنگی رواج خواهند یافت. پس بر سر آن وعده و آن عهد چه آمد؟
بهجای اینکه لایحهی حجاب را در صحن علنی مطرح کنند تا مردم بفهمند سرنوشت یکی از عمیقترین گسلهای اجتماعی بعد از انقلاب چه میشود و نمایندگانشان چه نظراتی دارند، آن را به خفا می برید و بعد در کمال پررویی میگویید اگر شفاف باشیم لایحه به هوا میرود؟ این حرف بدین معناست که خودتان به روشنی می دانید مشغول پخت چه معجونی هستید که از نمایش آن در انظار وحشت دارید!
بهجای اینکه تلویزیون را به دست اهلاش بسپارید تا با جذب مخاطب، راه رسانههای فارسی زبان خارجی را ببندند، آن را کنترات تحویل جبهه پایداری میدهید تا از صبح تا شب به این و آن فحش بدهند. یک روز، آقایی در کیهان آنهم در سال “دانشبنیان” خواستار تملک سکوهای مجازی توسط دولت میشود و روزی دیگر یکی دیگر از حضرات از مدارا با کسی که جانش را از دست داده گلایه میکند! من نمیدانم مخاطب این رفتارها چه کسانی هستند اما آنهایی که روزانه بعنوان همسایه و کاسب و راننده تاکسی با ما مواجه میشوند نه تنها اینطور فکر نمیکنند، بلکه از این نوع موضعگیریها به شدت ناراضی هستند. ما که هنوز نفهمیدهایم مقصود برخی آقایان از مردم کیست و چیست، اما اگر مردم همین موجوات دوپایی هستند که در حوزه جغرافیایی ایران زندگی می کنند و به زبان فارسی حرف میزنند، بهجرات میتوان گفت که بخش اعظم آنها کمترین قرابتی با تفکراتی از این دست ندارند.
حالا بازهم بهجای اینکه در سالگرد مهسا امینی فضا را آرامتر کرده و بهجای اینهمه دُرافشانیها اندکی به فکر معیشت روزمره ملت باشید، آب به آسیاب همان رسانههایی بریزید که از خون این مردم تغذیه می کنند. مثل همیشه از ما گفتن و از شما نشنیدن!