عبارت ـ گروه فرهنگ و هنر:
دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ بعد از اینکه حدود ۳ هزار کیلومتر از مناطق اشغالی آزاد شده بود، بالاخره نوبت رسید به فتح خرمشهر. شهری که چهارم آبان ۱۳۵۹ بعد از ۳۴ روز مقاومت در مقابل ارتش بعثی، اشغال شده بود و حدود یک سال و نیم بود که در اشغال به سر میبرد.
دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ عملیات شروع شد و در طی ۲۱ روز نبرد، حدود ۶ هزار شهید تقدیم این خاک شد. اتفاق شگفتانگیزی که در فتح خرمشهر افتاد تسلیم شدن حدود ۱۹ هزار نفر از سربازان و افسران ارتش عراق بود. اتفاقی که در روز بیست و یکم نبرد خرمشهر، یک غافلگیری به حساب میآمد. چرا که نیروهای ما در محاسبات خودشان گمان میکردند که باید حدود یک ماه دیگر باید این نبرد ادامه پیدا کند تا پیروزی حاصل شود. به هر حال ۱۹ هزار نیروی عراقی داخل شهر بود و این اصلاً عدد کمی نیست. کسی نمیتواند باور کند که شهری که با ۱۹ هزار نفر نیروی نظامی دارد مقاومت میکند، ناگهان شکست بخورد. ماجرا اما از این قرار بود که به لطف خدا مجموعهای از حوادث دست به دست هم دادند تا نیروهای عراقی حاضر در شهر، روحیهشان را به طور کامل ببازند. اولین و مهمترین علت اینکه فشار و آتش نیروهای ایرانی از ابتدای شروع عملیات بسیار سنگین و غیر قابل پیشبینی بود و این ارتش عراق را شوکه کرده بود. علت بعدی اینکه نیروهای ایرانی توانستند پلی را که از روی رودخانه اروند به عقبه سپاه عراق میرسید منهدم کنند. با انهدام این پل ارتباط نیروهای عراقی با عقبهشان قطع شد و علت بعدی هم اینکه در همین وانفسا یکی از فرماندهان اصلی عراقی در خرمشهر نیز، به اشتباه در میدان مین خودشان، روی مین رفت و کشته شد. این موارد و علتهای دیگر از این دست، همه دست به دست هم دادند که نیروهای عراقی روحیهشان را ببازند و تصمیم بگیرند که همه با هم تسلیم شوند. به این ترتیب ۱۹ هزار نفر نیروی عراقی دست روی سر گذاشتند و مثل کاروان پشت سر هم از شهر زدند بیرون و فتح خرمشهر در سوم خرداد سال ۱۳۶۱ رقم خورد.
مقاومت مردم در تمام روزهای جنگ ستودنی است و یکی از باشکوهترین رشادتها در روزهای تصرف خرمشهر به ثبت رسیده است. در این روزها شیخ شریف قنوتی، یکی از روحانیان مجاهدی بود که همراه با مدافعان شهر با ارتش بعثی عراق میجنگید و پس از یک مبارزه تمام عیار در روز ۴ مهر ماه ۱۳۵۹ در خیابان ۴۰ متری خرمشهر به درجه شهادت نائل شد. در همین روز بود که لقب خونین شهر به خرمشهر داده شد و بهراستی که چقدر این نام به رشادتهای مردان و زنان خرمشهر میآمد.
مبارزات مردمی ادامه داشت و از صبح ۲۵ مهر ماه در جاده کمربندی، بندر و کوی طالقانی نبردهای خیابانی و تن به تن انجام میشد. ارتش صدام از روز ۲۷ مهر ماه ۱۳۵۹ حملات خود را شدیدتر کرده بود و بهعلت خستگی و فشاری که بر روی مدافعان خاک ایران بود، دشمن توانست از محور کمربندی خرمشهر به سوی خیابانهای عشایر و آرش حرکت کند و در نهایت، در ۲۸ مهر ماه مسجد جامع خرمشهر که نماد این شهر و پایگاه مردمی نیروهای ایرانی بود را تماما زیر آتش توپ و تانکهای خود بگیرد. شهید بهنام محمدی، نوجوان غیور ۱۳ ساله در این روز به شهادت رسید.
هر چند نیروهای ایرانی با تمام خستگی و اندک بودن توان تسلیحاتیاش در مقابل نیروهای بعث مقاومت میکرد اما سر انجام در ۴ آبان ۱۳۵۹ نیروهای صدام موفق شدند بهطور کامل وارد شهر شوند و با تخریب و غارت منازل و اموال مردم، پایگاههای خود را تقویت کنند. در این روزها اگر چه قسمتهای شمالی عظیم شهر خرمشهر بهطور کامل در دست عراقیها بود اما رزمندگان هنوز پایگاههای جنوب شهر را نگه داشته بودند و توانستند طی عملیاتی با منفجر کردن پل کارون مانع از پیشروی بیشتر عراقیها به داخل ایران شوند.
مهمترین فرماندهانی که در آزادسازی خرمشهر نقش داشتند
در جریان عملیات آزادسازی خرمشهر علاوه بر ایثار و فداکاریهای بیشائبه مردم این شهر سرافراز و سربازان جان بر کف امام روح الله، نقش فرماندهان نیز بسیار تاثیرگذار بود؛ فرماندهانی همچون شهید صیاد شیرازی، محسن رضایی، شهید حسن باقری، شهید همت، احمد متوسلیان، مرتضی قربانی، شهید زین الدین، رحیم صفوی، غلامعلی رشید، رضا مجیدی، محسن غرضی، شهید بقایی، مرتضی صفاری و…
سه قرارگاه فعال در زمان عملیات فتح مبین یعنی «قرارگاه قدس» از منطقه جنوب اهواز، «قرارگاه نصر» از خرمشهر تا شلمچه به فرماندهی شهید حسن باقری و «قرارگاه فتح» به فرماندهی غلامعلی رشید از جنوب حسینیه چمران تا ایستگاه ۷ مأموریت پیدا کردند در قالب عملیات بیت المقدس، ارتش متجاوز و بعثی عراق را از خرمشهر بیرون برانند. البته در مرحله آخر عملیات، «قرارگاه فجر» نیز که تحت فرماندهی شهید بقایی و مرتضی صفاری بود به سبب کمبود نیرو به سه قرارگاه قبلی پیوست.
احمد متوسلیان در کسوت فرماندهی تیپ ۲۷ محمد رسولالله نقش ویژهای را در مرحله اول عملیات بیت المقدس که منجر به رفع تصرف از جاده اهواز– خرمشهر شد، برعهده داشت؛ فرماندهی تیپ ۲۷ در مرحله آخر عملیات، برعهده شهید همت بود.
شهید مهدی زینالدین مسئول اطلاعات قرارگاه نصر با شناساییهایش به این نتیجه رسید که در صورت احداث خاکریز توسط عراق در شرق کارون، عملیات بیت المقدس با مانع جدی مواجه میشود، لذا انجام عملیات به جلو افتاد.
دیگر فرماندهان یگانهای شانزده گانه رزمی سپاه در عملیات بیتالمقدس؛
تیپ ۸ نجف اشرف، فرمانده: شهید احمد کاظمی
تیپ ۱۴ امام حسین، فرمانده: شهید حسین خرازی
تیپ ۴۱ ثارالله، فرمانده: شهید قاسم سلیمانی
همچنین شهید علی صیادشیرازی فرماندهی لشکر ۹۲ زرهی ارتش را در آزادسازی خرمشهر به عهده داشت.
یکی از بارزترین و اولین جلوه های ایثار در تاریخ اسلام، ماجرای لیله المبیت است که بیانگر اوج ایثار و فداکاری حضرت علی (ع) در جان فشانی برای حفظ جان پیامبر اکرم (ص) قلمداد می شود. خداوند در قرآن کریم می فرماید:
«وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ.» (سوره بقره، آیه ۲۰۷؛ نک: طیب، اطیب البیان، ۱، ۱۲۹).
و از میان مردم کسی است که جان خود را برای طلب خشنودی خدا میفروشد، و خدا نسبت به [این] بندگان مهربان است.
مقام معظم رهبری در این باره می فرمایند:
«در آن شب، کشته شدن آن کسی که در این بستر می خوابد، تقریباً قطعی و مسلّم بود. اینجور نبود که حالا چون من و شما قضیه را می دانیم، می دانیم که امیرالمؤمنین در آن حادثه به شهادت نرسید، بگوییم که آنجا همه می دانستند. نه خیر. مسأله این است که در یک شب ظلمانی در یک نقطهی معینی یک کسی بنا است کشته بشود، قطعی است. می گویند آقا، این آقا برای اینکه بتواند از اینجا خارج بشود، باید کسی در آنجا به جای او باشد تا جاسوس ها که نگاه میکنند، احساس کنند کسی در آنجا هست. کی حاضر است؟ این ایثار امیرالمؤمنین خود یک حادثهی فوقالعاده مهم است، اما زمان این ایثار هم بر اهمیت آن می افزاید. زمان کی است؟ آن وقتی که بنا است این دوران محنت به سربیاید. بنا است بروند حکومت تشکیل بدهند، راحت باشند. مردم مدینه -یثرب- ایمان آوردهاند، منتظر پیغمبرند، همه این را می دانند. در این لحظه این ایثار را امیرالمؤمنین می کند. هیچ انگیزهی شخصی باید در یک انسانی وجود نداشته باشد تا اقدام به یک چنین حرکت بزرگی بکند.» (خطبههای نماز جمعه تهران ۰۸/۰۲/۱۳۶۸).
اما قطعاً می توان گفت بهترین عرضه برای جان فشانی و ایثار، واقعه کربلا بود. در صحنه عاشورا، نخستین ایثارگر، سیدالشهدا علیهالسلام بود که حاضر شد فدای دین خدا گردد و رضای او را بر همه چیز برگزید و از مردم نیز خواست کسانی که حاضرند خون خود را در این راه نثار کنند، و با او همسفر کربلا شون د (مجلسی، بحارالأنوار، ۴۴، ۳۶۶).
اصحاب آن حضرت نیز، هر کدام ایثارگرانه جان فدای امام خویش کردند. در طول حوادث عاشورا نیز صحنههای زیبایی از ایثارگری دیده میشود.
وقتی نیروهای ابن زیاد، آگاه شدند که مسلم بن عقیل در خانه هانی بن عروه است، هانی را احضار کردند و از او خواستند که مسلم را تسلیم آنان کند. او میتوانست با سپردن مسلم به دست آنان، جان خویش را نجات بخشد، اما حاضر شد در راه مسلم کشته شود ولی او را تسلیم نکند. در مقابل درخواست تهدیدآمیز آنان گفت:
«به خدا سوگند، اگر تنها و بییاور هم بمانم، هرگز او را تسلیم شما نخواهم کرد، تا آنکه در راه حمایت از او بمیرم.» (نک: مقرم، مقتل مقرم، ۱، ۲۱۹).
وقتی مسلم بن عقیل را به دارالاماره بردند، پس از گفت و گوهای تندی که رد و بدل شد و تصمیم به کشتن او گرفتند، مسلم گریست. یکی از حاضران گفت: کسی که در پی چنین خواستهایی باشد نباید گریه کند (و باید پیشبینی این روزها را هم بکند) مسلم گفت: بر خودم گریه نمیکنم، بلکه برای حسین علیهالسلام و خانواده او میگریم.
این نیز ایثارگری او را نشان میدهد که در آستانه شهادت، اگر هم گریه میکند نه بر حال خویش، که بر حسین میگرید که طبق گزارش او از وضع کوفه، روی به این شهر پرنیرنگ و مردم پیمان شکن نهاده است.
وقتی امام حسین علیهالسلام به فرزندان عقیل و مسلم بن عقیل فرمود که شهادت مسلم برایتان کافی است، شما صحنه را ترک کنید، یکصدا گفتند: به خدا سوگند چنین نخواهیم کرد. جان و مال و خانواده و هستی خود را فدای تو میکنیم و در رکابت میجنگیم تا شهادت (نک: همانجا).
اظهارات ایثارگرانه یاران امام در شب عاشورا مشهور است؛ یک به یک برخاستند و آمادگی خود را برای جانبازی و ایثار خون در راه امام اظهار کردند. از آن همه سخن، این نمونه از کلام مسلم بن عوسجه کافی است که به امام عرض کرد:
«هرگز از تو جدا نخواهم شد. اگر سلاحی برای جنگ با آنان هم نداشته باشم، با سنگ با آنان خواهم جنگید تا همراه تو به شهادت برسم.»
سخنان سعید بن عبدالله حنفی، زهیر بن قین و دیگران، جلوههای روشن و ماندگاری از این روحیه ایثارگری است. طبق نقلی سخن گروهی از آنان چنین بود:
«به خدا قسم از تو جدا نخواهیم شد! جانهایمان فدای توست، تو را با ایثار خون، چهره و اعضای بدن حمایت میکنیم.» (همان، ۱۹۹).
آری… خونی که در رگ ماست، هدیه به رهبر ماست. حضرت زینب علیهماالسلام عصر عاشورا هنگام حمله سپاه کوفه به خیمهها و غارت اشیاء چون دید شمر با شمشیر آخته قصد کشتن امام زینالعابدین را دارد، فرمود: او کشته نخواهد شد مگر آنکه من فدای او شو م (همان، ۲۹۱).
پیشوای نهضت، به پشتگرمی حامیان ایثارگر، گام در مراحل دشوار و پرخطر میگذارد. اگر آمادگی پیروان برای ایثار مال و جان و گذشتن از راحتی و زندگی نباشد، رهبر تنها میماند و حق، مظلوم و بییاور. در انقلاب کربلا، امام و خانواده و یارانش دست از زندگی شستند، تا دین خدا بماند و کشته و اسیر شدند، تا حق زنده بماند و امت، آزاد شوند، و اصحاب شهید امام، تا زنده بودند، اجازه ندادند از بنیهاشم کسی به میدان رود و کشته شود. بنیهاشم هم تا زنده بودند، جان فدا کردند و در راه و رکاب امام به شهادت رسیدند و حسین بن علی علیهالسلام شهید آخرین بود که وقتی به دشت کربلا نگریست، از آن همه یاران و برادران و اصحاب، کسی نمانده بود.
جلوه دیگری از ایثار، در کار زیبای حضرت ابوالفضل علیهالسلام بود: ابتدا امان ابن زیاد را که شمر آورده بود رد کرد آنگاه در شب عاشورا اظهار کرد که هرگز از تو دست نخواهیم کشید، خدا نیاورد زندگی پس از تو را. روز عاشورا نیز وقتی با لب تشنه وارد شریعه فرات شد تا برای امام و کودکان تشنه آب آورد، پس از پر کردن مشک، دست زیر آب برد تا بنوشد، اما با یادآوری کام تشنه حسین علیهالسلام، ایثارگری و وفای او اجازه نداد که آب بنوشد و امام حسین علیهالسلام و کودکان تشنه باشند و تشنهکام، گام از فرات بیرون نهاد و تشنه لب شهید شد. باز هم در اوج نیاز، آب ننوشیدن و به فکر نیاز دیگران بودن.
آب شرمنده ز ایثار عملدار تو شد که چرا تشنه از او این همه بیتاب گذشت
سعید بن عبدالله، جلوه دیگری از ایثار را در کربلا به نمایش گذاشت و هنگام نماز خواندن امام، خود را سپر تیرهایی ساخت که از سوی دشمن میآمد. وقتی نماز امام به پایان رسید، او سیزده تیر بر بدن داشت و بر زمین افتاد و شهید ش د.
خصلت و صف عاشورایی را کسی دارد که حاضر باشد به خاطر خدا، در راه دیگری فداکاری کند و ایثارگری نماید.
بی شک بارزترین و متلعلع ترین جلوه ایثار در دفاع از کیان اسلامی، مربوط به واقعه عاشورا و ماجرای کربلاست تا جایی که باید گفت «اساساً حرکت امام حسین (علیهالسلام) بر این اساس استوار است لذا بحث کردن از آن حضرت از این حیث توضیح واضحات است. و فقط به ذکر چند نمونه از آنچه مربوط به اصحاب و یاران آن حضرت میباشد، اکتفا میشود:
الف) دستیابی حضرت ابوالفضلالعباس (علیهالسلام) به آب و صرفنظر کردن از آن به محض یادآوردن تشنگی امام حسین (علیهالسلام) و اهل حرم.
ب) عرض ارادتهایی که اصحاب آن حضرت در شب عاشورا کردند و در روز عاشورا تا زنده بودند، نگذاشتند کسی از بنیهاشم وارد میدان شود و بنیهاشم نیز تا زنده بودند، نگذاشتند آن حضرت وارد میدان شود.
ج) جانفشانی دو تن از یاران امام حسین (علیهالسلام) در ظهر عاشورا که جهت اقامه نماز، تن خود را سپر بلای آن حضرت قرار دادند و به شرافت شهادت نایل آمدند و به بقیه شهدای سعید پیوستند.
د) همسر جنادهبن کعب انصاری با آنکه شوهرش در حمله اول صبح عاشورا به شهادت رسیده بود فرزند یازده سالهاش را تجهیز کرد و به میدان فرستاد و آن گاه که دشمن سرِبریده فرزندش را به سوی او پرت کرد، آن را برداشتو بعد از پاک کردنش از خون، بر سر یکی از سربازان دشمن کوبید واوراکشت) شاید کنایه از اینکه چیزی که در راه خدا دادهایم، پس نمیگیریم).» (نک: جوادی آملی، تسنیم، ۱۲، ۲۴۶). فرهنگ ایثار و شهادت در اسلام از جلوه و مترلت ممتازی برخوردار است. این فرهنگ در عرصه های مختلف دارای جایگاه، آثار و نتایج گسترده ای در مکتب حماسی تشیع است. حماسه کربلا و عاشورا عرصه جاودانه ترین وموثرترین شهادت طلبی ها در طول تاریخ و اوج تجلی فرهنگ ایثار و شهادت به شمار می رود. بر این اساس این فرهنگ ضامن بقای اسلام و بال سرخ عاشورایی تشیع و الگوی مبارزه علیه ظلم، ستم و فساد برای تمامی جهانیان است. انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) نیز با الگوگیری از مولفه ها، نمادها و اسطوره های این حرکت عظیم آغازشد و رشد کرد و به پیروزی رسید







