عبارت: گویا اشکهای مسعود پزشکیان در فراغ خانواده موجب سوتفاهم تندروها در ایران شده و فکر کردهاند که اگر چشم رئیسجمهور با دیدن همسر و فرزند از دسترفتهاش تر میشود، لابد در برابر فشارهای آنها به ضجه میافتد و مملکت را با یک استعفای نرم دودستی در سینی تقدیم آنها میکند.
برخی از آقایان که حداقل خودشان را تا ۵ سال دیگر در رأس امور میدیدند و با حادثه تلخ سقوط بالگرد مرحوم رئیسی دستشان از منابع و منافع کوتاه شده، حالا از شوک حادثه بیرون آمده و سعی دارند از پزشکیان جراحی دلرحم و سست عنصر بهنمایش بگذارند که در میان انواع ناکامیها دستوپا میزند و یک قدم هم جلو نمیروند.
از تلاش فراوان و پیوسته برای برکناری ظریف به بهانه شهروندی قهری فرزندش در ایالات متحده آمریکا و توصیه به عضویت او در بسیج، تا داغ کردن مسئله قانون حجاب و کوشش بیکموکاست برای ابلاغ آن که نمونه متأخرش را میتوان در ماجرای ون سفید رنگ بینام و نشان در قم و تکرار تصاویری که نهایتا منجر به حوادث تلخ ۱۴۰۱ شد، دید، بخش کوچکی از پروژه زمینگیر کردن مسعود پزشکیان است.
به گزارش عبارت این فشارها درحالی رخ دادهاند که او نه مانند محمود احمدینژاد انحرافی است و نه مثل حسن روحانی مخالفانش را به جهنم حواله میدهد.
پزشکیان با ضدپروژهی تندروها یعنی «وفاق» وارد میدان شد، رونق را به دور دوم انتخابات تزریق کرد و برای نخستین بار شکستخوردهگان را که علنا به رقبای او رأی داده بودند به کابینه آورد.
درحالیکه همراهان اصلاحطلب او با ترجمان مدنظر پزشکیان همراه نشدند و وفاق درونحاکمیت را کجفهمی از وفاق دانستند، اما پزشکیان برای اینکه ثابت کند قصد دعوا ندارد، انتقادات گسترده اصلاحطلبان را بهجان خرید و دست دوستیاش را که بهسمت تمامی گروهها و تفکرات دراز کرده بود، پس نکشید. اما بازهم تندروها کوتاهبیا نیستند و جز به خلع خلعت رئیسجمهور راضی نمیشوند. برای تحقق این آرزوی محال از عکس و فیلم دستکاری شده تا فوتوشاپ و فیکنیوز را بهکار میگیرند.
فراموش نکنیم پزشکیان درحالی کار خود را آغاز کرد که در نخستین روز ناچار شد بر پیکر مهمانی که برای معارفهاش به تهران آمده بود، نماز میت بخواند.
هنوز دولتش ۱۰۰ روزه نشده بود که تخم بحران انرژی که به دقت در دولت قبل کاشته شده بود، بهسرعت جوانه زد و مثل درخت عشقه دستوپای او را بست. اما در اتفاقی باورنکردنی همان کسانی که چاله ناترازی را کندهاند، طلبکار ماجرا شدهاند و با دستفرمانی که ماجرای واردات واکسن کرونا را در دولت سیزدهم بهاسم خود زدند، حالا میگویند رئیسجمهور مرحوم با یک سفر به ترکمنستان ماجرای گاز را حل کرد.
گویا سوخت نیروگاه بطری نیم لیتری آب معدنی است که پزشکیان تا آمده لاجرعه آن را سر کشیده که حالا در تأمین سوخت و تولید برق دچار مشکل شدهایم.
قانون به پزشکیان اختیار میدهد که با یک دستور فیلترینگ بسیاری از شبکههای اجتماعی را رفع کند، اما او راه توضیح و توجیح و همراهی را در پیش گرفته و نمیخواهد با تنش و تکبر کار را پیش ببرد، اما انگار هرچه کوتاه بیایی دست دخالت تندروها بلندتر میشود و این همراهی و همفکری را به مثابه ضعف پزشکیان میبینند.
تندروها باید بدانند فرصت وفاق درون حاکمیتی دائمی نیست و پزشکیان باید به زودی فرمان را به سمت وفاق حاکمیت و مردم بچرخاند، در آن وضعیت دیگر خبری از تساهل و تسامح با تندروی نیست و نمیتوان همیشه به ساز آقایان رقصید. بنابراین تا فرصت هست باید از برج عاج خود پایین بیایند و بفهمند که در شرایط ویژه کشور سوراخ کردن جایی که پزشکیان در آن نشسته به غرق شدن قایق میانجامد.
کسانی که خطر آمدن ترامپ، موقعیت شکننده ایران در منطقه، تورم پیشرو بهواسطه ناترازی انرژی و شکافهای اجتماعی موجود را درک نمیکنند نفسشان از جای گرم بلند میشود و طعم فقر و شرمندگی را نچشیدهاند.
امروز خبری از دلارهای فراوان دولت احمدینژاد برای حیف و میل کردن نیست و کسانی که هنوز سودای دوران معجزه هزاره سوم را دارند و فکر میکنند اگر جلیلی بر سر کار میآمد ایران گلستان میشد در توهمی آشکار بهسر میبرند. حضرات بهتر است بهجای اعمال فشار روی پزشکیان، فشار را روی دلالها بگذارند، حواسشان به زاکانی در شهرداری تهران و دوستان شوخ و بانمکشان در مجلس باشد و توضیح دهند چرا مرغشان برای مخالفت با FATF یکپا دارد!