نقدی بر توهین‌ و تحقير استاندار مازندران و خویشاوندانش توسط شب‌نامه خبرشمال؛

روایت سقوط اخلاقی‌ یک رسانه‌ در ذیل رابطه‌‌ی ارباب و بنده‌

یادداشت سردبیر- عالین نجاتی: از پارمنیدس تا پلاتینگا، اخلاق نه‌تنها مسئله‌ای فلسفی، بل‌که ضرورتی انکارناپذیر در زیست روزمره‌‌ی انسان تلقی شده‌ است.

این اصل بنیادین همواره‌ در معرض چالش‌های فراوان تاریخی و فرهنگی قرار داشته، اما همه کسانی که در باب “اخلاق” سخن رانده‌اند بر این نظر متفق‌اند که آنچه نهایتا از همه‌ی غربال‌ها می‌گذرد و همچون آینه‌ای حقیقت درونی ابژه را وامی‌کاود؛ رعایت آدابی اصولی است که قدرت تشخیص شی از عوارض آن را دارد. اخلاق نه فقط در فلسفه یا علوم اجتماعی بل‌که از آن والاتر در ادیان الهی نیز از جمله اصلیترین اهداف بعثت پیامبران دانسته شده‌، و در این باب پیامبر والامقام اسلام که درود خداوند بر ایشان و اصحابشان باد اساسا دلیل اصلی بعثت خویشتن را تکمیل مکارم اخلاق دانستند.

این یادداشت درباره‌‌ی آقای مهدی روحی؛ مدیرمسئول روزنامه خبرشمال نیست، زیرا برخلاف رویه‌ای که او در جریده‌اش در پیش گرفته، من اهل ورود به زندگی‌ خصوصی افراد نیستم و حق نان و نمک را نگاه می‌دارم.

اما این یادداشتی درباره‌ خود آن جریده و چگونگی سقوط اخلاقی در آن است‌. در تمام ۹ ماه گذشته‌ در برابر سناریوی سخیف تخریب دکتر یونسی توسط خبرشمال سکوت پیشه کردم، زیرا اولا انتقاد را حتی با زبانی تند و خشن حق رسانه‌ها می‌دانم و ثانیا حد و اندازه‌ مطالب منتشر شده و ادبیات به‌کار دفته در آن آنقدر زرد و سخیف بود که استحقاق و منزلت پاسخگویی نداشت. اما افزودن چاشنی تحقیر و توهین، به روند ۹ماهه‌ی تهمت و تخریب، جایی برای سکوت باقی نمی‌گذارد.

متأسفانه راقم سطور دیگر شأنی رسانه‌ای برای‌ این جریده قائل نیست و عملا آن را چیزی فراتر از شب‌نامه‌‌ای در خدمت قدرت‌ و فساد نمی‌داند و با افسوس به تماشای سقوط یک رسانه‌ و رابطه‌‌ی ارباب و بنده‌وار آن نشسته است.

رابطه‌ای که در آن مدافع راه‌اندازی بزرگترین پروژه‌ی ضدمحیط‌زیستی تاریخ مازندران، به ناگاه طرفدار محیط‌زیست و حفظ اراضی منابع‌طبیعی استان می‌شود!
از این تناقض بالاتر ممکن‌ نیست! هر‌چند هرکسی با سرعت بالا به دیوار مقاومت، سلامت و صداقت یونسی برخورد کند بی‌شک با چنان ضربه‌ای مواجه‌ خواهد شد که نه‌تنها به تناقض‌گویی می‌افتد بلکه دست راست‌وچپش‌ را هم گم می‌کند.

اگر یونسی نیز هم‌چون دیگران در برابر ارباب زانو می‌زد، امروز نه‌تنها دستمایه‌‌ی تحقیر و توهین شب‌نامه‌نویسان نبود، بلکه از او بعنوان‌ اسطوره‌ی توسعه نام برده‌ می‌شد.
اما تفاوت یونسی با امثال توهین‌کنندگان‌اش در همین‌جاست که او برای‌ پر کردن جیب مازندرانی‌ها و آبادی استان به میدان آمده است‌، نه برای پُر کردن جیب خود و ویرانی مازندران.

رسانه‌های استان هم‌زمان با انعکاس تلاش‌های فراوان دکتر یونسی و دستاوردهای انکارناپذیرش، نقدهای فراوانی به استاندار مازندران وارد کرده‌اند که بسیاری از آنها کاملا به حق است‌، اما همگی متفق‌القول‌اند که تذکر و تحقیر یکی نیستند و هیچ رسانه‌ای نه اخلاقا و نه بر اساس‌ قواعد حرفه‌ای حق تحقیر و توهین آشکار را ندارد.

خوشبختانه بلندنظری، هدفمندی و اراده‌ی خدمتِ استاندار مازندران موجب شده‌ که وقعی به این توهین‌ها نگذارد و به پشتوانه‌ی حمایت دولت، ملت‌ و نتایج آشکار تلاش‌هایش در ۹ ماه اخیر با نگاه به‌جلو، خود را سرگرم حواشی زشت نکند.

اما شیوه‌ی مواجهه‌ خبرشمال با یونسی هیچ نسبتی با اخلاق، توسعه و آبادانی مازندران ندارد و به‌شکل آشکاری شخصی است.

این شیوه‌ی مواجهه‌ بی‌شک با «توهین و تهمت و تحقیر» معنادار می‌شود و عملا یادآوری می‌کند که فرم و محتوا الزاما هم‌پوشان نیستند، چندانکه می‌توان بر چیزی نام رسانه گذاشت، اما درواقع از آن بعنوان قمه و قداره استفاده کرد.

تحقیر و توهین به استاندار مازندران و اطرافیان او نه‌تنها چیزی از شأن و جایگاه آنها کم نمی‌کند، بل‌که مایه‌ی رسوایی و وهن توهین‌کنندگان‌ است و از همه مهم‌تر اهداف پشت‌پرده‌ی آنها را برای‌ افواه آشکار می‌سازد.

یک فرد چقدر می‌تواند حقیر باشد که دست‌ بر شنوایی و بینایی برادر جانباز استاندار بگذارد و او را به تمسخر بگیرد؟

تمسخر رزمنده‌ای با سالها سابقه‌ کار و ایستادگی، که سلامتی خود را در جنگ با دشمنان، با خدای خود معامله‌ کرده‌ و اگر نبودند امثال او، امروز ایرانیان به زبان‌ عربی با لهجه‌‌ی عراقی حرف می‌زدند‌، انقدر کثیف است که آدمی حیرت می‌کند که کدام هدفی، ارزش چنین رفتاری را دارد؟

نه تنها تمسخر یک جانباز، بلکه تمسخر هر فردی با استعانت از نقص‌های ظاهری‌اش آنقدر کار کثیفی است که حتی کسی مانند موسولینی؛ رهبر فاشیست‌های ایتالیا نیز در جزوه‌های خود آن را مجاز ندانسته بود.

نقد و حتی حملات تند به استاندار مازندران یا هر مسئولی در جمهوری اسلامی حق رسانه‌هاست، چون آنها نه‌تنها معصوم و عاری از خطا نیستند، بل‌که موظف به پاسخگویی می‌باشند، اما توهین و تحقیر و تمسخر، کار فرومایگانی است‌ که عقده‌ی سال‌ها تحقیر خود را مثل زهر در شربت انتقام‌جویی حل می‌کنند و لاجرعه سر می‌کشند.

تحقیر دیگران، تنها از عهده‌ی انسانهای حقیر برمی‌آید و آنجا که زبان از بیان قاصر است‌، پای فُحش و ناسزا به معرکه بازمی‌شود.

من نقد، اخطار، برخوردهای تیز، شوخی‌های گزنده و حتی شماتت و شک را نه‌تنها حق رسانه‌ها، بلکه وظیفه آن‌ها می‌دانم. اما برخوردهای اخیر خبرشمال با استاندار مازندران و اطرافیان او را نمی‌توان با هیچ‌یک از این رویه‌های مطابقت داد، و این نه‌فقط تفسیر من، که نظر تمامی اهالی شریف رسانه در مازندران است.

کسانی که حقیرانه، بر توهین لباس نقد می‌پوشانند به‌روشنی می‌دانند که مهدی‌ یونسی رستمی؛ هرگز دست به اقدام غیرقانونی نمی‌زند، فریفته تطمیع اقتصادی نمی‌شود و برای‌ آینده خود کیسه‌ای ندوخته که خود را نیازمند حمایت اربابان ثروت و رانت‌ بداند.
به همین خاطر است که برای زمین‌گیر کردن یونسی، یک روز در فیگور فعال اصلاح‌طلب بر او حمله‌ور می‌شوند و فردا برای تخریب او در مقابل اکثریت مردم‌، از نمایندگان جبهه‌ پایداری حمایت می‌کنند.

به گفته‌ تولستوی انسان ثروت را برای آبرو می‌خواهد، نه این‌که بی‌آبرویی رو پُلی برای ثروت‌اندوزی کند. پس حیف است که از آبرو و اعتبار حرفه‌ای خود برای‌ خوش خدمتی به ارباب مایه بگذاریم و در آخر ثروتمندی مشهور اما بی‌آبرو باشیم.

در منطق توهین‌کنندگان به یونسی، هدف وسیله را توجیه می‌کند و به همین دلیل است‌ که حاضرند به هر دستاویز کثیفی متوسل شوند تا به او نشان‌ دهند جوجه را آخر پائیز می‌شمارند، اما از من به دوستان نصیحت: اگر هزار پائیز هم بگذرد چیزی عوض نمی‌شود.

خوشبختانه یونسی مورد اعتماد رئیس‌جمهور، و با فاصله محبوب‌ترین استاندار دولت‌ چهاردهم در میان افکارعمومی است‌. محبوبیت یونسی مؤید این ضرب‌المثل است که خداوند است‌ که مرتبه‌ی آدمی را معین می‌کند و اگر بخواهد کسی را محبوب قلب‌ها می‌کند و اگر نخواهد او را به چاه نفرت عمومی‌ می‌اندازد.

آنچه در ماه‌های اخیر در خبرشمال منتشر شد، درس بزرگی برای تمامی اهالی رسانه‌ است‌ و چگونگی سقوط اخلاق در رسانه را پیش روی همه ما قرار می‌دهد و البته‌ این حقیقت را به تمامی رسانه‌ها متذکر می‌شود که اگر می‌خواهند نامی نیک از آنها به یادگار بماند و شرافت رسانه‌ای خود را حفظ کنند، مثل خبرشمال نباشند.

در پایان به دولت پیشنهاد می‌کنم که در برابر توهین و تحقیر، بی‌تفاوتی پیشه کند و در برابر نقد و تذکر فروتن باشد. همچنین از تمامی نهادهای نظارتی، اطلاعاتی و امنیتی‌ می‌خواهم که با تمام توان‌ خود در رابطه با آنچه یونسی را بدانها متهم می‌کنند تحقیق نمایند تا سیه‌روی شود، هرکه در او غش باشد.

مطالب مرتبط

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x