عبارت – گروه شهری: زباله از سر و روی شهر ساری بالا میرود و این گرفتاری کثیف که عموما در مناطق حاشیهای شهر دیده میشد حالا به صحنههایی عادی و روزمره در دیگر مناطق مرکز استان، حتی محلههای منطقه یک ساری بدل شده است. بهطوریکه بهتازگی تصاویری هز دپوی زباله در پارک ملل در فضای مجازی منتشر شده است.
پارکی که بهجای اینکه محلی برای شبنشینی ساروی ها و لحظهای آرامش برای بهدرکردن خستگی باشد، شبها چراغهایش را خاموش میکنند تا مردم را آزار دهند و بزرگترین و زیباترین پارک شمال کشور را از رونق بیاندازند.
شهرداری و شورای شهر ساری به شکل لجدرآوری مشغول دویدن روی اعصاب مردم هستند و گویا تعمدی در کار است تا موجب افزایش نارضایتی شود.
خدا میداند اگر در این ۲سال محمدعلی نوبخت فرماندار مرکز استان نبود و جور شورا و شهرداری را نمیکشید الان در چه وضعیتی بهسر میبردیم!
کار آنقدر بالا گرفته که بخش بزرگی از وقت استاندار مازندران را هم به خود مشغول کرده، اما کک آقایان شورا هم نمیگزد و انگار نه انگار به دستمایه نفرت سارویها بدل شدهاند.
متأسفانه مجموعه شورا و شهرداری ساری توان اداره امور ابتدایی مرکز استان مازندران را هم ندارند و نمیتوان به عملکرد قابل قبول آنها در حوزههای مختلف مدیریت شهری امیدوارم بود.
به گزارش عبارت در چنین وضعیتی نقش سازمانهای مردمنهاد، گروههای مرجع شهری علاقمندان به شهر ساری بهمثابه هویتی تاریخی- جغرافیایی بسیار حائز اهمیت است، فراتر از اینکه شهرداری،شورا و نهادهای دیگر چه میکنند باید آستین بالا زد و فکری برای شهر کرد.
قدم اول تفکیک زباله از مبدا و توجه به مقوله پسماند است که بهراحتی از طریق ویدئوهای آموزشی در آپارات و یوتوب قابل دسترسی است.
قدم دوم استفاده از ظرفیت گروههای مختلف اجتماعی یا طبقات مختلف صنفی برای ایجاد اتحاد رویه در مسئلهای خاص یعنی پسماند است. مثلا اتاق اصناف ساری، طبقه فرهنگیان، سازمانهای مردمنهاد فرهنگی و اجتماعی، روحانیت و بهخصوص آموزش و پرورش میتوانند نقشی محوری داشته باشند و با ایجاد میثاقی واحد در حوزه چگونگی تولید، تفکیک و دفع زباله تلاش کنند ضمن ساماندهی محلهمحور یا صنفمحور بر فشار مطالبهگری بر نهادهای شهری بیافزایند و از طرق مختلف استانداری مازندران را برای بهبود عملکرد مدیریت شهری تحت فشار قرار دهند
از سوی دیگر وزارت کشور هم دست روی دست گذاشته و هیچ واکنشی به مرکز یکی از مهمترین استانهای کشور نشان نمیدهد. ساری ماههاست حتی شهردار هم ندارد و معلوم نیست چه سرنوشت تلخی را پیش رو دارد.
همین گنگی و بیسرانجامی است که اهمیت دخالت اهالی شهر در امور جاریه رابیشتر میکند. ما ساروی ها در شرایطی بهسر میبریم که باید فرض بگیریم این شهر اصلا شورا و شهرداری ندارد و به سال ۱۲۷۰ هجری شمسی برگشته و خودمان باید آن را اداره کنیم.
این آزمونی بزرگ برای مردمان شهری است که به فرهیختگی، تاریخ کهن و مهماننوازی مشهور هستند و البته مسئولیت بزرگان شهر را هم بیشتر میکند.