روایت سقوط یک کهن‌شهر به بهانه انتخاب شهردار جديد ساری؛

ساری چگونه‌ در آشویتس حسادت دشمنان‌ عبوری سوخت!

عبارت- محمدرضا نجاتی: دوره ششم شورای شهر ساری نمونه‌ای کلاسیک از یک مجموعه ناکارآمد و بدون برنامه است‌ که‌ عمده وقتش به‌ رتق و فتق امور روزمره سپری شد و باقی اوقات‌ را نیز مصروف حاشیه بافی و حاشیه سازی کرد.

…….

بدترین شورا و شهرداری بعد از انقلاب 
شورایی که نه درک درستی از زمینه و زمانه خود داشت و نه توانایی شناسایی و انتخاب شهرداری کارآمد در آن دیده می‌شود. از دعواهای بچه‌گانه و متلک‌های کوچه‌بازاری‌اش چیزی نمی‌گوییم، چرا که در شأن مردم کهن‌شهری همچون ساری نیست.
اما این ناکارآمدی مرکز استان مازندران را حداقل ۲ دهه به عقب بازگرداند. روزگاری نه‌چندان دور که مهدی‌ عبوری شهردار ساری بود، مرکز استان به یکی از الگوهای توسعه‌ همه‌جانبه شهری درایران بدل شد و کار به‌جایی رسید که هیچ شهری به‌جز رشت، در شمال ایران توان رقابت با آن را نداشت. از اینکه چه بر سر عبوری آوردند بگذریم،  زیرا زخم کهنه‌ای است که سرباز کردنش نتیجه‌ای جز تلخکامی ندارد،  اما مشکل این‌جاست که برخی‌ اعضای شورای ششم و تمامی شهرداران ناکامی که انتخاب کردند، برای ردگم‌کنی به جهت نارضایتی گسترده مردم‌ از عملکردشان همچنان به جای خالی عبوری لگد می‌زنند.
همان‌هایی که توانایی و درک احداث یک دوربرگردان را هم ندارند، بزرگترین دستاوردهای تاریخ معاصر ساری رابه سادگی انکار می‌کنند و طوری حرف می‌زنند که انگار چنگیزخان مغول شهردار ساری بوده و آنها نادرشاه افشار هستند.
ساری هرگز به اندازه دوران مسئولیت شورای ششم و شهرداران منتخبش ذلیل و خوار نشده‌ بود و سکونی چنین مرگبار هرگز این شهر را فرا نگرفته‌ بود.

………

احمدی سقندکلایی و ادامه‌ واژگونی 
به تازگی قبادی بعد از ۱۸ ماه ناکامی محض بالاخره توسط شورای شهر برکنار شد و بعد از مدتی، دیروز احمدی؛ یکی از اعضای همین شورا بعنوان‌ شهردار جدید ساری منصوب گردید.
برای شناخت این شهردار جدید فقط کافی‌ست به اظهارات او در جلسه رأی اعتماد نگاه کنید که مشتی نمونه خروار میزان کیفیت اوست. پیشنهادات احمدی برای جبران‌ ناترازی بودجه و جبران کسری درآمد باورنکردنی است‌ و عمق فاجعه را نشان می‌دهد.
این عضو شورای شهر ساری با اشاره به اینکه دادن تنفس به بدهکاران شهرداری یک اصل مهم است که تاکنون اتفاق نیفتاده، گفت: توسعه سرمایه‌گذاری، حضور هفتگی شهردار در میان مردم، برگزاری میز خدمت، ملاحظه در ضرایب کمیسیون ماده ۱۰، استفاده حداکثری از اموال شهرداری، توسعه بلندمرتبه‌سازی در شهر، اقدامات مفید برای بهبود شرایط موجود و برون‌رفت از چالش‌های کنونی، واگذاری برخی پارک‌ها به بانک‌های متقاضی جهت احداث بانک‌، است.
تمام این پیشنهادات نه برای توسعه‌ ساری، بلکه برای سرپا نگه داشتن شهرداری و پرداخت حقوق کارکنان‌ است‌. روزگاری که‌ عبوری با استفاده‌ از ظرفیت نمایندگان مجلس‌، چهره‌های مازندرانی حاضر در کابینه دولت وقت و جلب اعتماد گسترده‌تر مردم‌ موفق به‌ توسعه‌ شگفت‌آور شهر شد، بدبین ترین منتقدان او هم تصور نمی‌کردند که بعد از خداحافظی غریبانه او با زادگاهش، ساری به‌ چنین فلاکتی دچار شود.

کسانی که با پرونده سازی، استخدام جاسوس، پول‌پاشی در فضای مجازی، خراب‌کاری های عامدانه و تحریک مقامات‌ استانی از هیچ تلاشی برای تخریب عبوری دریغ نکردند، مدعی بودند که او فقط ظواهر را آراسته و مشغول غارت بیت‌المال است‌ و اگر کار به دست آنها بیافتد در نهایت پاکدستی معجزه‌ می‌کنند.
خلاصه‌ این‌که عبوری رفت، آن‌هم درحالی‌که به ارتفاع برج ساعت‌ برایش پرونده تراشیده بودند، اما او یکی پس از دیگری در پرونده‌ها تبرئه شد و هرچه بیشتر پشت سرش دروغ بافتند و ذهن اهالی شهر را آشُفتند، او محبوب‌تر شد و نهایتا به‌ پایتخت کوچ کرد تا به‌ ترتیب معاونت وزیر، مدیرعاملی شرکت بازآفرینی شهری و مدیرعاملی هلدینگ سرمایه‌گذاری غدیر را تجربه کند.
اما همزمان با ترقی عبوری، ساری دچار تنزلی باورنکردنی شد،آن‌هم درحالی‌که اینبار شهر در اختیار مخالفان او بود. شهرداران بعد از او یا به فساد، یا به‌ بددهنی و فحاشی، و یا به‌ ناتوانی و ضعف مشهور شدند و حالا کار به‌جایی رسیده که‌ برپایی چادرهای نذری به بزرگترین دستاورد شهرداری بدل شده‌.

………..

رجبی و کمدی سیاه پل کابلی
رجبی که با حمایت مخالفان و منتقدان قسم‌خورده عبوری به‌ شهرداری رسید آنقدر وعده بازگشایی پل کابلی را داد که دیگر خودش هم خسته‌ شد و کار به‌جایی رسید که با چندین اتهام مدتی بازداشت‌ و  نهایتا برکنار شد، در دوران شهرداری او فقط دیوار زندان قدیمی که همینک در اختیار شهرداری منطقه یک است نقاشی شد که امروز از بخش عمده‌ای از آن اثر ماندگار هم خبری‌ نیست.

………

چندان قابل عرض نیست
پس از رجبی، کاراکتری امنیتی و گمنام به‌نام حمیدرضا مرادی بعنوان‌ سرپرست شهرداری منصوب شد که میزان ناکامی و ناتوانی‌اش در واژه نمی‌گنجد و حیف وقت و واژه که‌ برای‌ توصیف آن دوران هدر شود.

………

جواد طالبی و گل‌واژه‌هایش

بعد از مرادی، نوبت‌ به جواد طالبی رسید که‌ یکی از مشهورترین مخالفان عبوری بود و حتی کودتای ۲۸ مرداد سال‌ ۱۳۳۲ را نیز به گردن او می‌انداخت، طالبی که‌ به‌ معلم هندسه مشهور شده‌ بود، در اوج خدماتش چندین اصلاح هندسی را به اجرا گذاشت که عمدتا وضعیت ترافیکی شهر را بدتر کرد. در دوران شهرداری طالبی سازمان‌های تابعه به مرز ورشکستگی رسیدند و یادگاری او برای شهر گل‌واژه‌هایی بود که‌ از فایلهای صوتی درز کرده‌ به‌ گوش شهروندان رسید. طالبی هم نهایتا با رأی شورای شهر برکنار شد.

هر دوی این افراد منصوبین و سفارش شدگان مخالفان عبوری بودند، همان کسانی که مدعی بودند اما در عمل توانایی اداره‌ یک روستا را هم نداشتند بلایی بر سر مرکز استان مازندران آوردند که‌ بمباران نازی‌ها بر سر لندن آورد. نهایتا طالبی و رجبی چنان از صحنه محو گردید که‌ گویا هرگز وجود نداشتند، اما نام عبوری که دیگر حتی ساکن ساری هم نبود همچنان در شهر شنیده می‌شد.

………

سقوط آزاد با قبادی 
بعد از شکست مطلق مخالفان و البته تغییر دولت‌، محمدحسین قبادی به‌ جایگاه شهرداری رسید. از همان روزهای نخست به‌روشنی قابل فهم بود که‌ این‌ کلاه برای سر قبادی خیلی گشاد است، مردی آرام که گویا برای آینده خودش هم برنامه‌ای نداشت، چه برسد به آینده ساری، با آمدن او اندک هیجان باقیمانده هم مثل شمع بر مزار ساری آب شد. در دوران ۱۸ ماهه شهرداری او چهره خاورمیانه تغییر کرد اما در ساری آب از آب تکان نخورد و حتی صدای چنارهای خیابان فرهنگ هم درآمد.
مردی که قرار بود صدای ساری باشد، صدای خودش را هم به زور می‌شنید و هیچ درکی از توسعه‌ نداشت ‌ تنها دستاوردش پرداخت حقوق کارکنان بود که آن‌هم در نهایت فروپاشید و کار به‌جایی رسید که‌ حقوق ها دو ماه به تأخیر افتاد.

از اول اردیبهشت سال ۱۳۹۸ که نامه استعفای عبوری به‌ شورای شهر وقت رسید تا اول آبانماه ۱۴۰۳ که احمدی سقندیکلایی به شهرداری رسید، بیش از ۵ سال می‌گذرد اما برای ساری این ۵ سال برابر است‌ با ۵۰ سال عقب‌نشینی.

………

مشتی از خروار دستاوردهای عبوری 

شاید امروز به‌نظر ساده بیاید اما ساخت ۳ زیرگذر[ داراب، فرح‌آباد،مصطفی علمدار]، دو بوستان بزرگ[ولایت و ملل] که به ترتیب بزرگترین مرکز فرهنگی تفریحی و بزرگترین پارک رودخانه‌ای شمال ایران هستند، رکوردشکنی در آسفالت و پیاده‌روسازی درمیان تمام شهرهای شمالی، بازگشایی دو معبر مهم دینی- اقتصادی[امامزاده یحیی و امامزاده عباس]، ساخت بزرگترین پل روگذر مازندران در شرق ساری[ پل شهید نوری] و احداث پل روگذر شهیدان رضایی در راهبند، بازگشایی خیابان فرهنگ، احداث اولین میدان ساری بعد از ۴ دهه در خیابان امیرمازندرانی[میدان کارگر]، شناسنامه‌دار کردن درختان شهر، کاشت بیشترین میزان درخت بهارنارنج، راه‌اندازی سراهای تداوم‌ برای اقشار آسیب‌پذیر و سراهای مهر برای سالمندان و گرمخانه برای کارتن‌خواب‌ها و دگرگونی باورنکردنی دروازه‌ بابل از چهارراهی تاریک و بسته به‌ میدان شهرآشوب با معماری چشم‌نواز و بدل کردن ساری از شهری گمنام و گذری به یکی از ۵ مقصد اصلی‌ گردشگری ایران در سال‌های ۹۴ و ۹۵ و برگزار بیش از ۱۰۰ برنامه بزرگ فرهنگی در شهر، تنها بخشی از دستاوردهای عبوری در دوران ۷ ساله شهرداری اوست.

این‌که ساری از چُنان جایگاهی به چِنین جایگاهی فروافتاد بیش از همه به گردن همان سیاسیونی است‌ که‌ هرچه‌ در توان داشتند برای تخریب و فراری دادن‌ عبوری به‌ کار بستند و کار ساری را به‌جایی رساندند که حالا برای پرداخت حقوق کارکنانش باید پارک‌های خود را به بانکها بفروشد.

مطالب مرتبط

1 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
علی

فارق از همه گرایشات سیاسی کامل با صحبتهای این دوستمون موافقم

1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x