اقتصاد۲۴- روزی که سیدشهابالدین طباطبایی، به عنوان عضو شورای اطلاعرسانی دولت، در یک برنامه زنده به آرامی خم شد، دستهایش را روی میز گذاشت و جملهای را گفت که مثل پتک بر سر ساختار رسانه ملی فرود آمد «هر روز صبح که کرکره صداوسیما بالا میرود، ۹۶ میلیارد تومان از پول مردم وارد این سازمان میشود؛ اما اگر دغدغهها و سلایق مردم در آن بازتاب نداشته باشد، این هزینه در جای درست مصرف نشده است»؛ شاید خودش هم نمیدانست این جمله ساده، بار دیگر جعبه سیاه بودجه صداوسیما را باز میکند؛ آنهم درست در آستانه بودجهنویسی ۱۴۰۵، زمانی که هر ریال بودجه باید مثل خون در رگهای کشور حسابوکتاب داشته باشد، اما صداوسیما همچنان یکی از پرهزینهترین نهادهای کممخاطب ایران باقی مانده است.
بودجهای که از ۱۰ وزارتخانه سنگینتر است
بودجه سازمان صداوسیما در سال ۱۴۰۴ به رقم حیرتآور ۳۵ هزار میلیارد تومان رسیده است؛ عددی که بیش از اینکه یک بودجه باشد، یک «بیانیه قدرت» است.
برای مقایسه کافی است بدانیم:
بیش از بودجه کل ۱۰ وزارتخانه کشور
برابر با مجموع بودجه وزارتخانههای نفت، امور خارجه، دادگستری و میراث فرهنگی
تقریباً معادل بودجه وزارت جهاد کشاورزی
و یکونیم برابر بودجه سال قبل صداوسیما (۲۴ هزار میلیارد تومان)
در کشوری که دو وزارتخانه حیاتی یعنی آموزش و پرورش و بهداشت هر سال برای تأمین حداقلها به تکاپو میافتند و کمبود معلم، بدهیهای انباشته بیمه، کاهش بودجه پژوهشهای پزشکی پیش روی دو وزارتخانه سرنوشت ساز یک سرزمین است؛ این سؤال بزرگتر از همیشه مطرح است: چرا یک سازمان رسانهای باید سنگینتر از ۱۰ وزارتخانه بار مالی بر بودجه عمومی تحمیل کند؟
۹۶ میلیارد تومان در روز؛ هزینهای که هر ایرانی ناچار است بپردازد
در این بین توجه کنید که اگر جمعیت ایران را حدود ۹۱ میلیون نفر بدانیم و بعد این اعداد را روی کاغذ بیاوریم، سهم هر ایرانی از هزینههای سالانه صداوسیما: روزانه بیش از یک میلیون تومان (۱/۰۵۵/۰۰۰) و سالانه ۳۸۵ میلیون تومان است.
این یعنی هر خانواده ایرانی، چه تلویزیون نگاه کند و چه نه، چه صداوسیما را قبول داشته باشد یا نه، چه آن را دنبال کند یا سالهاست قید آن را زده باشد، محکوم است بخش قابل توجهی از بودجه خودش را برای رسانهای بپردازد که انتخابش نمیکند.
کافی است نگاهی نیز به افزایش بودجه سازمان عریض و طویل صداوسیما بیاندازیم تا متوجه شویم که در ۱۳ سال گذشته بودجه این نهاد ۳۴۰۰ درصد رشد کرده است؛ و البته که حالا و با آغاز فصل طراحی و تدوین بودجه برای سال ۱۴۰۵، رئیس سازمان صداوسیما بار دیگر ساز تازه برای دریافت پول بیشتر را ساز کرده است.

پیمان جبلی، رییس صدا و سیما به تازگی و با بیان اینکه برای بازسازی ساختمان شیشهای این رسانه که در جنگ آسیب دید برای بازسازی نیاز به منابعی داریم که بخش عمده آن از طریق مولدسازی اموال صدا و سیما انجام میشود و برای بخش کوچکی از آن به دولت درخواست دادهایم.
به نظر میرسد بهانه تازه و این بار خیلی موجه پیدا شده است؛ صداوسیما برای افزایش نجومی بودجهاش خیز برداشته است.
غولی ۴۸ هزار نفره؛ سازمانی بزرگتر از BBC و CNN
اماا اگر بخواهیم بفهمیم چرا هزینه صداوسیما اینقدر سنگین است، کافی است تنها یک عدد را ببینیم؛ ۴۸ هزار کارمند.
این عدد را خوب است با رسانههای بزرگ جهان مقایسه کنیم:
BBC: حدود ۲۵ هزار نفر
NHK ژاپن: ۱۰ هزار نفر
CCTV چین: ۱۰ هزار نفر
CNN آمریکا: چهار هزار نفر
Fox News آمریکا: هزار و سیصد نفر
بیشتر بخوانید: کیسه دوختن صداوسیما این بار با اسم رمز تسهیم محتوا/ آزمون بزرگ دولت پزشکیان برای مقابله با رانتخواری جدید
این اعداد به آن معناست که صداوسیما، سازمانی که فقط یک کشور و یک زبان را پوشش میدهد، تقریباً دو برابر BBC و ۲۰ برابر فاکسنیوز نیرو دارد. این حجم عظیم نیروی انسانی نیز فقط یک چیز تولید میکند بوروکراسی چاق، هزینههای فلجکننده و سازمانی که انرژیاش را صرف نگهداشتن خودش میکند، نه تولید محتوا.
در سازمانی با ۴۸ هزار کارمند، جلسه برگزار کردن از تولید محتوا مهمتر میشود و فرم پر کردن از نوآوری. به همین دلیل است که خروجی تلویزیون هنوز با الگوی تولید دهه ۷۰ و ۸۰ ساخته میشود و خلاقیت زیر چرخهای یک ساختار عظیم اداری له میشود.
پنج شبکه اصلی؛ بلعندههای بودجه
نیمی از بودجه سالانه صداوسیما یعنی حدود ۱۷.۵ هزار میلیارد تومان، تنها به پنج شبکه اختصاص دارد و اعداد را اگر دقیقتر ببینیم، حیرتآورتر میشود:
۴۸ میلیارد تومان هزینه روزانه برای این پنج شبکه
۶ میلیارد و ۶۵۸ میلیون تومان هزینه هر دقیقه پخش!
اگر فقط ساعات مفید پخش را حساب کنیم:۲ میلیارد و ۶۶۴ میلیون تومان برای هر دقیقه واقعی
این اعداد اگر کنار حجم بازپخشها، محتوای تکراری، برنامههای کمهزینه و سریالهای بیکیفیت گذاشته شود، دیگر شبیه آمار نیست؛ شبیه طنز تلخ است.
به گزارش اقتصاد ۲۴، این روند بدان معناست که صداوسیمایی که در قوانین بودجه بهعنوان یک «مؤسسه انتفاعی دولتی» ثبت شده است؛ اما در واقعیت: زیان ۲۸ هزار میلیارد تومانی برای سال ۱۴۰۴ دارد. (برخی برآوردها این عدد را ۱۳ هزار میلیارد میدانند، اما حتی همان هم عظیم است.)
این زیان نیز سه برابر بودجه نهاد ریاستجمهوری و سهونیم برابر بودجه سازمان حفاظت محیط زیست و ۱۲ برابر بودجه وزارت ورزش و جوانان است؛ و سوال این است که چطور یک نهاد «انتفاعی» میتواند بزرگترین زیان سازمانی را در کل دولت داشته باشد؟ چطور نهادی که درآمدهای میلیاردی از تبلیغات دارد، باز هم دستش را به سمت دولت دراز میکند؟
درآمدهای نجومی و عطش بیپایان برای بودجه بیشتر
صداوسیما هر سال صدها میلیارد و در برخی موارد دهها هزار میلیارد تومان از راه تبلیغات، رپرتاژ و برنامههای مشارکتی به دست میآورد.
فقط یک نمونه از پخش زنده بازیهای استقلال و پرسپولیس در سال ۱۴۰۳ صداوسیما حداقل ۳۲ هزار میلیارد تومان و در برخی برآوردها تا ۵۸ هزار میلیارد تومان درآمد داشته است. این رقم بیش از دو برابر بودجهای است که از دولت میگیرد.
اما حتی با این درآمد هنگفت، صداوسیما همچنان از کمبود بودجه گلایه میکند؛ از بازسازی ساختمان شیشهای، از «تحول رسانهای»، از «رقابت با دشمن» و از هر چیزی که بتواند بودجه بیشتری توجیه کند.

بحران مخاطب؛ روایتهایی که با هم نمیخوانند
در همین حال به گزارش اقتصاد ۲۴، مرکز تحقیقات صداوسیما مدعی است مخاطب تلویزیون از ۵۹ درصد در بهار ۱۴۰۲ به ۶۵ درصد در تابستان ۱۴۰۳ رسیده است.
اما در همین بازه زمانی ایسپا گزارش میدهد که تنها ۱۲.۵ درصد مردم اخبارشان را از صداوسیما میگیرند و تنها ۱۱.۵ درصد سریالهای تلویزیون را تماشا میکنند. این اعداد از دو جهان متفاوت خبر میدهند.
در همین حال صداوسیما میگوید در روستاها ۷۸ درصد و در کل کشور ۷۲ درصد مخاطب دارد و گزارش ایسپا در مقابل میگوید سهم تلویزیون در مصرف خبر از ۵۱ درصد (۱۳۹۶) به ۱۲.۵ درصد رسیده است.
بیشتر بخوانید: آغاز روند بودجهریزی ۱۴۰۵؛ از کسری ۸۰۰ هزار میلیاردی تا بودجههای بیهوده/ پزشکیان در عمل حریف بودجه خواری نهادهای خاص میشود؟
سوال این جاست که اگر مخاطب اینقدر زیاد است، پس اعتماد کجاست؟ و اگر ۷۰ درصد مردم تلویزیون میبینند، پس چرا مصرف اخبار در تلویزیون به ۱۲ درصد رسیده است؟ این تناقضآماری، در کنار کاهش شدید سناریونویسی، تکرار برنامهها و ریزش جوانان، تصویر واضحی از واقعیت میدهد: بودجه بالا رفته، اما اعتبار پایین آمده است.
رسانهای که هر سال چاقتر و هر سال تنهاتر میشود
داستان صداوسیما، داستان نهادی است که هر سال بزرگتر میشود، اما اثرگذاریاش کوچکتر شده است. صداوسیما هر سال بودجه بیشتری میگیرد، اما مخاطب بیشتری از دست میدهد و هر سال نیروهایش بیشتر میشود، اما کیفیت تولید کمتر است چنان که حتی با محصولات یک و دو دهه پیش خود نیز نمیتواند رقابت کند.
صداوسیما هر سال ساختمانها و دفاتر و معاونتهایش گستردهتر میشود، اما محتوایش محدودتر و تکراریتر. این همه هزینه در نهادی شود که قرار بود «رسانه ملی» باشد، اما امروز به بزرگترین مصرفکننده منابع ملی تبدیل شده و تا زمانی که صداوسیما بدون شفافیت، بدون رقابت و بدون پاسخگویی از بودجه عمومی ارتزاق کند، چرخه همین خواهد بود: بودجه بیشتر، بازده کمتر و هزینه بیشتر، مخاطب کمتر؛ و البته که هر روز صبح که کرکره صداوسیما بالا کشیده میشود، ۹۶ میلیارد تومان دیگر که از جیب مردم دود میشود.







