عبارت – گروه جامعه: کارگروه شرایط اضطرار وقوع پدیده گرد و غبار اردکان امروز در اطلاعیهای اعلام کرد که در پی شدت گرفتن پدیده گرد و غبار تمامی مدارس، دانشگاهها، ادارات دولتی و شعب بانکها در سطح شهرستان اردکان به جز مراکز درمانی و واحدهای خدماترسان در روز پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت تعطیل خواهند بود.
این اطلاعیه در نگاه اول چندان عجیب نیست، چراکه افکارعمومی در یک دههی اخیر به شنیدن اخبار تغییرات منفیِ زیستمحیطی در کشور و اثرات آن بر اقلیم و زیستِ روزمرهی مردم در اکثر نقاط عادت کرده است.
تأثیراتی که زندگی عادی را آنقدر خطرناک کرده که شاهد تعطیلات پیاپی به بهانهی آلودگی هوا در بسیاری از مناطق هستیم و زخمهایی نظیر خشک شدن دریاچه ارومیه و هورالعظیم یا فرونشست اصفهان و ریزگردهای خوزستان را پیشروی ما قرار داده است.
اما آنچه اردکان را به موردی خاص بدل کرده، نسبت وسعت به جمعیت در این شهرستان است.
اردکان در استان یزد یکی از بزرگترین شهرستانهای ایران با وسعتی برابر مازندران است که در آن تنها ۱۶۰ هزار نفر زندگی میکنند، درحالیکه جمعیت مازندران حدود ۴ میلیون نفر است که در ایام تعطیلات به بیش از ۵ میلیون تن نیز میرسد.
بنابراین از لحاظ منطقی تقریبا غیرممکن است که بتوان سطح آلودگی هوا در چنین وسعتی با جمعیت اندک را به ۶۰۰ رساند، آنهم درحالیکه عبور سطح آلودگی از ۱۰۰ بهمعنای قرار گرفتن در وضعیت خطرناک است.
کسانی که موفق شدند چنین گندی بزنند از نبوغی سیاه بهرهمند بودند و شعبدهبازی را میمانند که توانسته چانهی خود را گاز بگیرد.
اردکانیها که در دوم خرداد ۷۶ سر از پا نمیشناختند، هرگز تصور نمیکردند انتخاب همشهریشان بهعنوان رئیسجمهور، سنگبنای نابودی زیستمحیطی آنها را بگذارد.
سید محمد خاتمی با قصد آبادانی و نیتی کاملا خیر، آغاز سیهروزی اردکان بود. چون بر اساس قانونی نانوشته رئیسجمهور مأمور و معذور است که زادگاهش را آباد کند. بنابراین اردکان که به آب و هوای مطبوع، کشاورزی دیرینه، سیستم نبوغآمیز آبیاری، معماری درخشان و مردمانی شاد مشهور بود به بهانهی آبادانی به پایتخت صنایع آببری نظیر کاشی و سرامیک، گُندلهسازی، فولاد، شیشهسازی و تولید آجر بدل شد.
جانمایی نادرست صنایع، موجب شد اردکان در کمتر از ۳۰سال نهتنها به اندازهی چند قرن آب مصرف کند، بلکه سطح آلودگی هوا را بهجایی برساند که مردم شهر وادار به تظاهرات خیابانی شوند.
همان بلایی که هاشمی بر سر کرمان، و احمدینژاد و روحانی بر سر سمنان و استانهای همسایهاش آوردند، بر سر اردکان خاتمی هم آمد، اما با این تفاوت که تخریب زیستمحیطی کرمان و سمنان با توجه به نسبت جمعیت و مساحتشان چندان دشوار و دور از ذهن نیست، اما انصافا ویرانی زندگی در اردکان اصلا کار سادهای نبود. شهری که قرنها در دل کویر زنده و شاداب مانده بود در ۳دهه زمینگیر شد، مأموریتی غیرممکن که به بهترین نحو به انجام رسید.