نگاهی به سیاست بنیادین ایران در عرصه بین المللی به بهانه 12 فروردین روز جمهوری اسلامی؛

نه شرقی، نه غربی و چالش های پایان عصر دوقطبی سیاسی

عبارت ـ گروه سیاست: با آغاز سال جدید همچنان جنایات وحشیانه صهیونیست ها در غزه و کرانه باختری در جریان است و با تضعیف محور مقاومت ، مخالفان سیاست استقلال طلبی کشورهای منطقه مجددا بحث بر سر اینکه سیاست نه شرقی و نه غربی جمهوری اسلامی شکست خورده را داغ کرده اند و آن را الگویی نادرست برای کشورهای خواهان آزادی ترسیم می کنند

این روش ها اگرچه بارها شکست خورده است، اما اگر تبین درستی آنهم در ۱۲ فرودین؛ روز جمهوری اسلامی درباره سیاست های مولود انقلاب از جمله سیاست نه شرقی و نه غربی صورت نگیرد، راه برای توجیح و اقناع افکار عمومی بسته می شود و کار به دست رسانه های استعماری می افتد که با دلارهای نفتی مشغول تبلیغ دموکراسی هستند.

اصل نه شرقی و نه غربی جمهوری اسلامی ، در وهله نخست بیانگر عدم وابستگی انقلاب اسلامی ایران به دو اردوگاه شرقی و غرب بود ؛ بر خلاف بسیاری از انقلابات قرن بیستم که به نوعی در سایه حمایت از اردوگاه شرق یا غرب به پیروزی می رسیدند معیار کبیر انقلاب اسلامی ایران ، امام خمینی با چنین رویکردی به جهانیان اعلام داشت انقلاب ایران به هیچ یک از دو اردوگاه شرق و غرب تعلق نداشته و انقلابی بر آمده از خواست مردم و مبتنی بر آموزه های اسلامی است . در چهارچوب تحلیلی ، با توجه به پیوستن ایران به جنبش عدم تعهد در سال ۱۹۷۹ به نظر می رسد که اصل نه شرقی و نه غربی بیش از همه به دکترین عدم تعهد در عرصه روابط بین الملل نزدیک هست ؛ چرا که بر خلاف اصل بی طرفی حتی بی طرفی مثبت عدم تعهد مبین نوعی تحرک در روابط بین الملل از جمله دفاع از نهضت های رهایی بخش بدون وابستگی به دو اردوگاه شرق و غرب بود .
این موضوع در کنار تصمیم ایران که برای پیوستن به جنبش عدم تعهد ، در نشست سران جنبش در هاوانا ، پایتخت کوبا ، می تواند شاخصی باشد که فرضیه انطباق اصل نه شرقی نه غربی را با اصول جنبش عدم تعهد تایید نماید . با وجود چنین برداشتی دکتر منوچهر محمدی در کتاب سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران : اصول و مسائل معتقد است ؛ اصل نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی دارای ویژگی های خاص خود است ؛ این که بر خلاف عدم تعهد حالت تدافعی و انفعالی نداشته بلکه با اتخاذ سیاستی تهاجمی ، فعال و پویا بر علیه استکبار جهانی از هر نوع مبارزه می کند و همچنین اعتقاد به حکومت واحد جهانی تحت لوای اسلام دارد .
پروفسور روح الله رمضانی در کتاب چهارچوب تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در تفسیر دیدگاه امام خمینی از نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی آورده است ؛ هدف آیت الله خمینی تاکید بر این نکته بوده است هنگام طراحی جمهوری جدید ایران نباید کودکانه از مدل سوسیالیستی شرق یا سرمایه داری غرب تقلید کرد . او معتقد است دموکراسی اسلامی برتر از دموکراسی های شرقی و غربی است . پروفسور رمضانی می افزاید : آرمان گرایی هنگام تفسیر نظرات امام خمینی عبارت کلیدی جمهوری اسلامی را رها می کردند و با سر دادن شعار نه شرقی نه غربی اصرار داشتند که ایران نباید به حکومت شوروی یا امریکا یا با حکومت هایی که مناسبات نزدیکی با ابر قدرت دارند رابطه داشته باشد در حالی که در واقع هدف امام از اصل نه شرقی و نه غربی نفی سلطه بیگانه بود نه گسستن ارتباط با سایر کشورها ، چرا که نفی مناسبات سیاسی با دیگر کشورها به معنی نفی کشورها است .
دکتر علیرضا ازغندی در کتاب سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با بر شمردن چهار گفتمان مسلط در سیاست خارجی ایران در دو دهه گذشته ، شامل گفتمان مصلحت محور یا واقع گرا گفتمان ارزش محور یا آرمانگرا ، گفتمان منفعت محور یا عمل گرا و گفتمان فرهنگ گرا یا سیاست محور ، اصل نه شرقی نه غربی را در فضای گفتمان نخست تفسیر می کند و با همسو دانستن آن با اصل موازنه منفی و بدون ارائه تعریف جدید به تفسیر دولت موقت بازرگان از این اصل اکتفا کرده و می نویسد : شعار نه شرقی و نه غربی در ابتدا مفهوم کاملا زمانی و ملی داشته و منظور از آن احراز استقلال همه جانبه خودمان در برابر بیگانگان و ابر قدرت ها بود و عدم اتکا به بلوک های شرق و غرب . بدین ترتیب اصل نه شرقی و نه غربی در آوردگاه نظری هر چند با تفاسیر متعددی رو برو بوده است ؛ اما به نظر می رسد اکثر تحلیل گران اصل نه شرقی و نه غربی را به مفهوم عدم وابستگی ایران به دو بلوک شرق و غرب به ویژه مراکز این دو بلوک یعنی امریکا و شوروی سابق تعبیر کرده اند و بر روی این تفسیر از اصل نه شرقی و نه غربی اتفاق نظر دارند .

 

در پی فروپاشی نظام دو قطبی ، بسیاری از تحلیل گران با زیر سوال بردن فلسفه وجودی اصل نه شرقی و نه غربی معتقدند این اندیشه ، یا رویکرد بر آمده از ظرف زمانی و مقتضیات دهه اول انقلاب اسلامی متناسب با اوضاع بین المللی بوده لذا با فروپاشی بلوک شرقی عملا کاربرد خود را در شرایط نوین بین المللی از دست داده است . البته چنین نظری درباره اندیشه عدم تعهد نیز مطرح شده ؛ اما بر خلاف تصور این طیف از تحلیل گران ملاحظه می شود که نه تنها جنبش عدم تعهد به حیات خود ادامه داده که اعضای آن اکنون به ۱۱۸ کشور رسیده است . این موضوع نشان می دهد که کشورها به اصل اندیشه عدم تعهد دلبستگی داشته و برای آن تاریخ مصرف خاصی قائل نیستند ؛ هر چند ممکن است در مقطعی همچون دوران جنگ سرد ، عدم تعهد به لحاظ هویتی دارای پایگاه مستحکم تری بوده باشد . در مورد اصل نه شرقی و نه غربی نیز به نظر می رسد مولفه اصلی این رویکرد نفی سلطه بیگانگان و عدم وابستگی به مراکز قدرت جهانی بوده است که در مقطع پیروزی انقلاب اسلامی در قالب دو بلوک شرق و غرب رهبری شوروی سابق و امریکا نمود داشت .
هر چند از سال ۱۹۹۱ یک بال این پرنده آهنین سلطه کنده شده است ، اما بخش دیگر یعنی سیطره جویی آمریکا ، پا بر جا مانده که از سپتامبر ۲۰۰۱ به ویژه و با تاثیر پذیری از اندیشه نو محافظه کاران در قالب یکجانبه گرایی پر رنگ تر نیز شده است . از این زاویه نیز به نظر می رسد اصل پیام و هدف از رویکرد نه شرقی نه غربی همچنان پا بر جا مانده و رنگ نباخته است . امام خمینی در سخنرانی ۱۱ مهر ۱۳۶۷ خود انحراف از اصل نه شرقی و نه غربی را خیانت به اسلام و مسلمین دانست که پروفسور رمضانی در کتاب خود به نقل از هاشمی رفسنجانی در این باره می نویسد : منظور از وفاداری به اهداف انقلاب اسلامی ، استقلال و نفی سلطه بیگانه است . اگر این تعبیر آقای رفسنجانی را از نه شرقی نه غربی مورد نظر امام مبنای تحلیل خود قرار دهیم در آن صورت می توان نتیجه گرفت که وفاداری به اهداف انقلاب اسلامی و استقلال و نفی سلطه بیگانگان به عنوان تعابیری از اصل نه شرقی و نه غربی دارای تاریخ مصرف نبوده و فروپاشی نظام دو قطبی نیز نمی تواند آن ها را با چالش مواجه سازد . بدین ترتیب ، پیام اصلی بر آمده از اصل نه شرقی نه غربی همچنان دارای فلسفه وجودی است هر چند که نقطه تمرکز آن اکنون نفی سلطه جویی آمریکاست .

مطالب مرتبط

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x