عبارت – گروه سیاسی: عجیب است که برخی همچنان درحال فحش دادن به استاندار مازندران و برادرش هستند، آنهم درحالیکه تقریبا به گواه اکثر کارشناسان و البته بسیاری از مردم مازندران «یونسی» نهتنها یکی از موفقترین استانداران پس از انقلاب، بلکه بیشک موفقترین آنها از نظر عمرانی و شجاعت و صراحت در تصمیمگیری است.
آیا همه تصمیات، انتصابات یا رفتارهای «دکتر یونسی» درست است؟ بیشک خیر! اما آیا پشت تصمیات او نیات قبیلهای، سیاسی و منفعتطلبانه خفته است؟ بیشک خیر!
تلفیق این دو “خیر” است که از استاندار مازندران شخصیتی منحصربهفرد ساخته و او را مغضوب دونژوانها و پدرخواندههای بازیساز، و البته محبوب قلوب مردم عادی کرده است!
آنچه اینروزها دشمنان یونسی با او میکنند موبهمو شبیه رفتاری است که جبهه پایداری با پزشکیان در پیش گرفته است.
دولت پزشکیان درواقع مُهر تاییدی بر پایان دوقطبیهای شدید دهههای ۷۰ تا ۹۰ شمسی در ایران و مؤید آغاز دوران گذاری است که در آن شاهد نوعی پارادایم شیفت از شعار “یا اصولگرا یا اصلاحطلب” به “اصلاح طلب، اصولگرا؛ دیگه تمومه ماجرا” هستیم.
مشکل در مازندران جایی آغاز میشود که فاصلهی شخص دکتر مهدی یونسی با دیگر منصوبان دولت بهخصوص برخی از فرمانداران آنقدر زیاد است که این حفره موجب القای نوعی ناکامی میشود. و این نه تقصیر یونسی، بلکه حاصل نوعی جبر ساختاری در ترتیبات تبارشناختی قدرت در مازندران است.
البته این بدین معنا نیست که یونسی باید از نردبان ایدهآلیسم خود پایین بیاید، بلکه برعکس این مدیران هستند که باید خود را بالا بکشند، وگرنه یونسی در تغییر آنها ذرهای تردید نخواهد کرد.
تشدیدِ ترجیح «منفعتطلبی شخصی» و «قبیلهگرایی» بعلاوه پول مفت نفت از آغاز دوران ریاستجمهوری محمود احمدی نژاد تا پایان دولت مرحوم رئیسی موجب شده است که عملکرد یونسی برای برخی از سیاسیون بسیار عجیب و البته شایسته شماتت باشد. آنها عادت کردهاند مانند دستهایی پنهان عروسکگردانِ استانداران باشند، اما یونسی با بریدنِ بندِ عروسکگردانها به نوعی سردرگمی دامن زده است.
این سردرگمی نیز به پارادوکسی آشکار میان دشمنان خونی او – نه منتقدانش- منجر گردیده بهطوریکه از شیوهی و شخصیتش نفرت دارند اما نمیدانند با دستاوردهایاش چه کنند؟!
مقصود این مطلب البته توهینهای سخیف به مهدی یونسی و برادرش علیرضا یونسی نیست، چون تخریب هایی از این دست بیشاز آنکه موجب ملال آنها شود، دستمایه این اندیشه است که آب در لانهی مورچگان ریختهاند و البته استعارهای «سنگ زدن به قطار در حال حرکت» را برای افواه معنادار میکند.
شجاعت، صراحت و ایستادگی یونسی بر مواضعش همچون ضربه “محمدعلی کلی” به گونهی “جو فریزر” در آن دیدار تاریخی به ناکاوت توهین کنندگان بیادباش انجامیده و درحالیکه کف رینگ دراز کشیده و به سقف خیره شدهاند، خونابه قِی میکنند و خونابه قِی کردن همانا و هذیانگویی همانا.
اما آنچه گفته شد از ناکامی و ضعف بسیاری از ادارات کل در استان و حتی برخی از مدیران منصوب همین دولت بهخصوص در فرمانداریها نمیکاهد. بسیاری از منتقدان از این جهت درست میگویند و واجب است حرفشان شنیده شود.
لکن همه مسئولیت این انتصابات بر دوش یونسی نیست، بلکه وزرا و نمایندگان نیز بهقدر کافی سهیماند و نمیتوانند از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند.
آقایان باید حواسشان باشد که در این زمینه روش یونسی با پزشکیان متفاوت است و او با کسانی که دست داده تا آخر به هر قیمتی نمیماند.
غربال استاندار، آنچنان که بارها گفته نه صرفا سوگیری سیاسی، بلکه در درجهی نخست عملکرد است و بس. مثلا در مورد «مرتضی نوربخش» مدیرکل روابطعمومی و تشریفات استانداری، از برخی تلکهبگیران رسانهای آفتابپرستِ مثلا اصلاحطلب – که در روز نخست انتخاب «یونسی» رئیسجمهور را تهدید به پس گرفتن رأی خود کردند، اما حالا خود را طرفدار استاندار نشان میدهند – تا بسیاری از دلسوزان اصلاحات شاهد انتقادهای تند و تیز بودیم.
اما معلوم شد چرا میگویند صبر؛ تلخ، اما میوهاش شیرین است. چندانکه همین دولت و ازقضا اصلاحطلبترینِ اصلاحطلبانِ دولت در پایتخت در ارزیابی تمامی روابط عمومی استانداریها در سراسر کشور «نوربخش» را شایستهی کسب رتبهی نخست دانستند تا اولا آب سردی بر پیکر کسانی باشد که برای جایگاه روابطعمومی نقشهها داشتند و ثانیا معلوم شود یونسی چرا او را نگه داشت.
آیا اصلاحطلبان رادیکالی که او را بهترین روابطعمومی کشور معرفی کردند نمیدانستند تمایل سیاسی نوربخش اصولگرایی است؟ نمیدانستند او عاشق ابراهیم رئیسی و از حسن روحانی متنفر است؟ پس چرا او را برگزیدند؟ اینجا که دیگر خبری از یونسی نبود!
کسانی که توانایی پاسخگویی به سوالاتی از این دست را ندارند با گلآلود کردن آب میخواهند به روال سابق ماهی مُردهی خود را از آب بگیرند. اما یونسی برخلاف دیگران نه اقیانوسی به عمق یک سانتیمتر، بلکه دریاچهای عمیق است!
اگر قرار بر ادامه همین بازی باشد، بازنده اصلی نه یونسی و برادرش بلکه همان مردمی هستند که مخالفان کینهتوز یونسی به بهانهی دفاع از آنها سعی در تخریب استاندار دارند.
اگر از یونسی، برادرش، برادرزادهاش یا هرکسی که به او نزدیک است انتقاد یا حتی نفرت دارید، بسمالله! هر روز بنویسید و حتی روشن و واضح بگویید ما از شما متنفریم و حتی نیاز نیست دلیل بیاورید یا نقد خود را با پیشنهاد همراه کنید.
مدام نقد کنید و نقد کنید و نقد کنید. روزی هزار بار نقد کنید، اما فحش ندهید. مثل جبهه پایداری برخورد نکنید. به سراغ ناموس مردم نروید، دروغ نگویید و طوری رفتار نکنید که گویا شما نلسون ماندلا یا مهاتما گاندی هستید و یونسی و اطرافیانش قوم یزید.
از سوی دیگر بهقول شاعر “عیب می جمله بگفتی/ هنرش نیز، بگو!” نمیشود که فقط ناکامیهای یونسی را دید و چشم بر حجم بالای دستاوردهایش بست. چه کسی جرات بهکارگیری این حجم از زنان در مشاغل مختلف را داشت. یادتان رفته او چگونه با انواع چالشها در یکسال گذشته روبرو شد و از تمام آنها با کمترین هزینه گذشت؟ آیا استانداری را بهیاد دارید که اینچنین در میان مردم محبوب و درمیان تندروها مغضوب باشد؟ آیا هیچ استانداری حتی جرأت نزدیک شدن به ماجرای پسماند را داشت؟ کدام استاندار را بهیاد میآورید که بهجای عشق به قیچی و کلنگ، بر پروژههای نیمهکاره قدیمی متمرکز شود؟ این سیاهه را میتوان آنقدر ادامه داد که به قصیدهای بلند بدل شود، اما کسی که نخواهد ببیند خودش را به کوری میزند!
نکنید! این اندک آبروی باقیمانده خود را به حراج نگذارید و اجازه ندهید کسی که با وجدان بیدار شبانهروز مشغول کار است، در چشم مردم خفیف شود. چون با این فحشنامهها نه او از چشم مازندرانیها میافتد و نه شما نزد این مردمان نژاده عزیز میشوید.
تنها نتیجه توهین و تحقیر و تخفیف شخصیت مسئولانی نظیر یونسی بدبین شدن مردم به اصل نظام و انقلاب و آتو دادن به دشمنان است. حداقل در این شرایط حساس و دشوار مملکت اندکی دست از دریدن پردهی حیا بردارید.







