گروه شهری – مارال نژادآذر: نوروز امسال برای مازندرانیها و به ویژه سارویها درحالی آغاز شد که در نبود مدیریت گردشگری و طرحی نو، مرکز استان میزبان مسافران نوروزی بود.
شهر؛ سوت و کور و بدون کمترین آذین بندی و نورافشانی سال جدید را آغاز کرد و حتی خبری از سروصدای ستاد نوروزی نبود.
کاسبان از کسادی بازار، جوانان از عدم اجرای برنامهای مفرح و شاد، کارگران از افزایش خجالت آور حداقل حقوق و کشاورزان از ادامه سیاست های ویرانگر مدیریتی ناراضی بودند.
ساری که در روزگار شهرداری مهدی عبوری به نگین درخشان نوروزی در شمال کشور بدل شده بود، در چندسال اخیر به شهری ماتم زده بدل شده که تمام دستاوردهای دوران شهرداری عبوری را در سیاهچاله فراموشی نظاره میکند.
ورودیهای ساری مملو از زباله و زشتی است، خیابانها همچنان از آسفالت های نامناسب رنج میبرند، خبری از تنوع المانهای نوروزی و جشنهای پارسی نیست و هیچ پروژه عمرانیِ چشمگیری در کار نیست که مردم چشمانتظار اتمام آنها در سال جدید باشند.
شاید تنها نقطه قوت ساری در نوروز امسال محمدعلی نوبخت فرماندار ساری بود که طرحی نو درانداخت و سعی در جذب حداکثری داشت. او سعی کرد یکتنه ناکامیهای شهرداری را به قدر وسع جبران کند و با سخنرانیهای راهگشای خود مردم شهرستان ساری را به سال تازه امیدوار کند.
اما بهجز یادگارهای عبوری و تلاشهای نوبخت، ساری خالی از هرگونه نوآوری بود.
پارکهای ملل و ولایت نهتنها آماده میزبانی مسافران نوروزی نبودند، بلکه از کمترین امکانات نظیر دستشویی های تمیز و سالم در بوستان ولایت نیز بیبهره بودند.
خیابانها نهتنها خود را مهیای مسافران نکرده بودند، بلکه با خرابی شدید آسفالت مهمانها را فراری میداد. از همه بدتر وضعیت ساحل فرح آباد ساری است که بیشتر به جزیرهای متروکه میماند تا ساحل یکی از قدیمیترین شهرهای شمال ایران. دریا مملو از زباله و دست اندازهای سیمانی است، و البته بهجای تدارک زیبایی در ساحل حجاب بانها زحمت امر به معروف و نهی از منکر را میکشند.
اگرچه تقریبا تمامی دستگاهای خدمات رسان در شرایط معمولی هستند و هیچ کار خاصی نکردهاند، اما گلایه اصلی راباید به شهرداری ساری فرستاد که بود و نبودش برای شهر هیچ توفیری ندارد. شهردار فعلی که بیش از ۹۰ درصد مردم شهر حتی نامش را هم نمیدانند مثل همیشه مشغول هیچ کاری نکردن است و تنها فایده اش برای شهر این است که هیچ کاری نمیکند، چون بعید است چنین کسی کار بدردبخوری را به سرانجام برساند. شاید همینکه خرابکاری نکرده موجب شادمانی باشد.
به معنای واقعی باید گفت هرسال دریغ از پارسال و البته مثل چند سال اخیر جای مهدی عبوری بیش از همه در سفره هفت سین سارویها خالی است.








سرکار خانم نژادآذر، داغ ما «ساروی» ها رو تازه کرده با این مطلب زیبا.ولی همچنان «ساری» ستیزان نا بخرد، عبوری را متهم می کنن که: خورد و برد !! یکی نیست به اینا بفهمونه که اونایی که با شعار پاکدستی اومدن الآن کجا هستن؟ زندان؟ بازداشتگاه؟ یا انفصال از خدمات دولتی؟!!!!! هنوز هنوزه، مهدی عبوری دلش برای شهرش میسوزه و تو هر پست و مقامی که هست، دنبال روزنه ایه برای کمک به «ساری». ما «ساروی» ها مثل اهل کوفه در حقش جفا کردیم، با «ساری» ستیزان همراه شدیم. وقتی توی شهر دور می زنی نمیتونی کارنامه مهدی عبوری رو نبینی! نمی تونی بوستان ملل، بوستان ولایت، بوستان بانوان، روگذر و زیرگذر ها رو نبینی، نمیشه امامزاده عباس بری و آبادانی اونجا رو انکار کنی! نمیشه محوطه امامزاده یحیی که الآن دیگه مکان تجمع مراسمات مذهبی شده رو ندید، در پویش «یک شهر، یک حسینیه» شد آبروی «ساری». بله، توی هر پروژه ای، اون هم پروژه های عظیمی که عبوری اجرا کرده، درصد کمی خطای انسانی وجود داره، ولی نمیشه کل پروژه رو ندید و انکار کرد. پروژه انتقال پادگان «ساری» به مکان دیگه و بعد هم اجرای بوستان ولایت، کاریست بس بزرگ که توی مدت پس از انقلاب، کسانی که شعارش رو دادن و نتونستن انجام بدن، ولی عبوری، شروع و بعد هم به پایان رسوند. بوستان ملل، رودخانه تجن، موهبت خدادادی که «ساری» داشت رو مدیریت کرد و شد مکان تفریحی و گردشگری مرکز استان اون هم تو مدت ۱۰۰ روزه !!. با همه این ماجراهایی که برای «ساری» اتفاق افتاد ولی هنوز به امید زنده ایم، امید به داشتن شهرداری مثل مهدی عبوری، منتظریم، منتظر تلاش های شورائیان شهر که یکی مثل عبوری رو پیدا کرده تا دوباره بر کالبد روح «ساری» مرده، دم مسیحایی بدمد. «ساری» ای شهر مظلوم من، منتظر بمان، چون ایمان داریم کسی پیدا خواهد شد و تو را از کنج تاریکی رهانیده و بسوی نور و آبادانی هدایت می کند. ما «ساروی» ها، هر کسی که برای آبادانی «ساری»، آجری بر آجر بگذارد اورا ارج می نهیم و گرامی میداریم. برای ما «ساری» از اشخاص مهمترند. حال، او مرحوم عزت الله دامادی باشد، یا حاج مهدی عبوری.