به بهانه حمله به استاندار مازندران و در باب سیاست‌زدگی مزمن تندروها

وقتی اقلیت پرادعا، اکثریت خاموش را تهدید می‌کند

در میانه‌ی فروپاشی تدریجی معیشت، سقوط آزاد اعتماد عمومی و عبور بی‌سابقه مردم از ساختار رسمی انتخابات، استاندار مازندران حرفی زد که هر مسئولی باید جرأت گفتنش را داشته باشد و نقشه راه عملش کند : مردم نان می‌خواهند، نه تشر؛ سفره می‌خواهند، نه سرکوب؛ کار می‌خواهند، نه شعار ؛ آزادی می خواهند نه استبداد ؛ آرامش می خواهند ، نه تهدید.

اما گویا همین واقعیت ساده، آن‌چنان تیغ بر گلوی برخی مدعیان دفاع از ارزش‌ها انداخت که به جای پاسخ، زبان هتاک‌شان را بیرون کشیدند و با تندی، توهین و انگ‌زنی این اتفاق را فرصتی برای عقده گشایی و نمایندن روی هتاک خود کردند . چرا؟ چون حقیقت برای آنان ترسناک‌تر از هر دشمن خارجی است.

مضحک است؛ نمایندگانی که با حدود ۴ درصد آرای واجدین شرایط ، آن هم در انتخاباتی بی‌رمق، بی‌رقیب و به لطف فیلتر سازی های شورای نگهبان، به مجلس راه یافته‌اند، امروز برای همه تعیین تکلیف می‌کنند و از موضع بالا، برای ملت نسخه می‌پیچند. گویی فراموش کرده‌اند مردم چگونه با رأی ندادن و با قاطعیت آنها را به رسمیت نشناختند.

کدام مشروعیت؟ کدام مردم؟
وقتی بیش از نیمی از کشور حتی زحمت حضور در پای صندوق را به خود ندادند، صدای واقعی مردم کیست؟ آن‌ که به نارضایتی‌ها گوش می‌دهد و صدای بی صدایان را می‌شنود یا آن‌که با هتاکی و تریبون‌داری و انقلابی‌نمایی به جنگ واقعیت می‌رود؟

آقایان نماینده!
شما نه تنها نماینده‌ی اکثریت نیستید، بلکه با این رفتارهای پرخاشگرانه، بی‌اخلاق و پرمدعای خود، نماینده‌ی هیچ امیدی، هیچ مطالبه‌ای و هیچ ارزش اصیلی هم نیستید. شما صدای طبقه‌ی متوهمی هستید که گمان می‌کند با سرکوب صداهای درون کشور و بستن دهان‌های دلسوز، می‌تواند کشور را اداره کند. اما اشتباه می‌کنید،
مردم مدت هاست که دیگر این بازی های نخ‌نما شده را باور نمی‌کنند.
مردم فهمیده‌اند که پشت این دفاع از عفاف و حجاب ، دفاع از قدرت بی‌پاسخ، دفاع از فساد بی‌پایان، و دفاع از سیاست بی‌مردم نهفته است.

سیاست‌زدگی تندروهای مجلس، چنان بی‌ربط به اولویت‌های امروز مردم است که گویی در سیاره‌ای دیگر زندگی می‌کنند. جوان امروز گرفتار بیکاری، افسردگی و مهاجرت است؛ خانواده امروز با چنگ و دندان معیشت را حفظ می‌کند؛ طبقه متوسط نابود شده و فقر، دهان باز کرده، در این میان، عده‌ای با تریبون‌های پرقدرت اما مشروعیت ضعیف، دغدغه‌شان گشت ارشاد، مسدودسازی اینترنت و تعیین حد پوشش است!

نه آقایان!
نه شما نماینده مردم‌اید، نه سخنگوی دین، نه مدافع ارزش‌ها،
شما تنها محصول حذف رقیب، سرکوب تنوع سیاسی و قلع و قمع آزادی انتخاب هستید. به همین دلیل است که وقتی کسی لب به بیان درد مردم باز می‌کند، به جان او می‌افتید ، چون می‌دانید که اگر قرار باشد واقعیت شنیده شود، جایی برای شما نخواهد ماند.

جای شرمساری دارد که در سال ۱۴۰۴، همچنان باید ابتدایی‌ترین مطالبات مردم مانند ؛ نان، کار، آرامش و کرامت، را در مقابل شعارهای خالی فریاد زد ، جای تأسف دارد که وقتی کسی به مردم فکر می‌کند و درد مردم را می گوید، باید از تریبون مجلس و غیره، تهدید شود.

افسوس که نان پخته، خامان دارند
اسباب تمام، ناتمامان دارند

آنان که به بندگی نمی‌ارزیدند
امروز کنیزان و غلامان دارند

علی طور سوادکوهی فعال سیاسی اجتماعی
دبیر جبهه‌ اصلاحات استان

مطالب مرتبط

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x