عبارت- گروه اقتصاد: مرکز پژوهشهای مجلس اخیرا گزارشی منتشر کرده که در آن به بررسی وضعیت فقر آموزشی در ایران پرداخته است. بر اساس نتایج این گزارش، با این که در سالهای اخیر دسترسی به خدمات آموشی تسهیل شده اما کیفیت آن به دلیل مشکلات اقتصادی، تحریمها و همهگیری کرونا کاهش یافته است. این اُفت کیفیت به خصوص در مناطق محروم و بین خانوارهای کمدرآمد با شدت بیشتری رؤیت شده است.
به گزارش عبارت افت تحصیلی و به نوعی ضعف یادگیری به عنوان عارضهای که از زمان انتشار ویروس کرونا دامنگیر دانشآموزان در بسیاری از نقاط کشور و از جمله اصفهان شده که بنا به تاکید کارشناسان آموزشی رفع و جبران آن نیازمند تغییر و تحول در روشهای یادگیری با کمک معلمان توانمند و ایجاد انگیزش در دانش آموزان با همکاری خانوادههاست.
دلایل افت تحصیلی دانش آموزان بسیار متعدد است، بخشهایی از آن به دانش آموز و خانواده برمیگردد که کاهش انگیزه دانشآموز، عدم سلامت و وضعیت جسمی، نداشتن مدیریت زمان و هدف، محیط متشنج خانه و عدم ثبات در خانواده از جمله این دلایل است.
بخش دیگر دلایل را باید در چالشهای نظام آموزشی دید که مواردی مانند نحوه برنامهریزی درسی، سنگینی محتوای دروس، ناتوانی معلم در تدریس متناسب با توانایی دانشآموزان یا فضای نامناسب مدرسه را شامل می شود.
بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، آموزش در کنار سلامت و استانداردهای زندگی (دسترسی به مسکن، آب، برق و …) یکی از شاخصهای اصلی فقر چندبعدی کودکان در جهان است که با دو سنجه، سالهای تحصیل و حضور در مدرسه، ارزیابی میشود. بهطور مثال، در جنوب آسیا حدود ۳۲٫۳ میلیون (۸۸ درصد) از کودکان خارج از مدرسه در خانوارهایی با فقر درآمدی و فقر چندبعدی زندگی میکنند و یک نفر از هر چهار دانشآموز در خانوادههایی زندگی میکند که هیچ بزرگسالی دوره ابتدایی را به پایان نرسانده است. در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، پیش از کرونا ۱۵ میلیون کودک از تحصیل بازمانده بودند و ۱۰ میلیون کودک نیز به دلیل فقر، جنگ و زیرساختهای ناکافی آموزشی در معرض ترک تحصیل قرار داشتند؛ بهرغم پیشرفتهای چشمگیر این کشورها، فقدان آموزش یکی از تأثیرگذارترین مؤلفهها در فقر چندبعدی آنها است.
طبق گزارش یونسکو (۲۰۲۳)، حدود ۲۵۰ میلیون کودک و نوجوان در جهان به مدرسه نمیروند که معادل ۱۶ درصد جمعیت کودکان و نوجوانان است. در مقطع ابتدایی، از هر ۱۰ کودک در جهان یک نفر به مدرسه نمیرود. این آمار در منطقه شمال آفریقا و غرب آسیا در تمام مقاطع تحصیلی ۱۲٫۲ درصد است که نزدیک به ۱۵ میلیون نفر را شامل میشود و حدود ۱۰ درصد کودکان (حدود ۶ میلیون نفر) به دوره ابتدایی نرسیدهاند.
برای مقابله با این بحران، سازمانهای بینالمللی بر ضرورت تعهد سیاسی دولتها به بازیابی و تسریع روند یادگیری تأکید دارند و شکلگیری ائتلافهایی فراتر از نهادهای آموزشی شامل خانوادهها، معلمان، جامعه مدنی و وزارتخانههای مختلف را ضروری میدانند. ارزیابی دقیق سطح یادگیری کودکان و طراحی برنامههای مبتنی بر شواهد، بهعنوان گام اولیه در این مسیر معرفی شده است.
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس با تمرکز بر ایران کوشیده رابطه میان فقر درآمدی خانوارها و فقر آموزشی را تحلیل کند. بر این اساس، شاخصهای آموزشی مانند سالهای تحصیل، حضور در مدرسه و دسترسی به منابع یادگیری، در کنار متغیرهای اقتصادی مانند دهک درآمدی خانوارها بررسی شدهاند.
یافتهها نشان میدهند کودکانی که در دهکهای پایین درآمدی قرار دارند نهتنها با محرومیت از امکانات اولیه آموزشی مواجهاند، بلکه بهدلیل فشارهای اقتصادی نظیر کار کودکان، احتمال ترک تحصیل در آنها بالاتر است. علاوه بر این، کیفیت پایین آموزش در مناطق محروم نابرابریهای موجود را تشدید میکند. این گزارش بر لزوم اتخاذ سیاستهای یکپارچه تأکید دارد که همزمان به بهبود استانداردهای زندگی خانوارها، ارتقای کیفیت مدارس و تقویت مشارکت جامعه محلی بپردازند. بدون توجه همزمان به ابعاد اقتصادی و آموزشی، دستیابی به هدف «آموزش فراگیر و عادلانه» دور از دسترس خواهد ماند. در این راستا، همکاری بین بخشهای مختلف دولت، نهادهای مدنی و خانوادهها بهعنوان شرط اساسی تحول آموزشی مورد تأکید قرار گرفته است.
در ایران، بر اساس آزمون پرلز (سنجش مهارت خواندن)، ۴۱ درصد دانشآموزان پایه چهارم ابتدایی به حداقل استانداردهای خواندن دست نمییابند. هرچند این رقم ۱۰ درصد از میانگین خاورمیانه بهتر و ۱۷ درصد از کشورهای با درآمد متوسط پایین برتر است، اما شکاف قابلتوجهی در کیفیت آموزش را نشان میدهد. از سوی دیگر، نرخ پوشش تحصیلی در مقطع ابتدایی در سال ۱۴۰۲–۱۴۰۳ حدود ۹۵٫۸ درصد اعلام شده که نسبت به میانگین جهانی (۹۰ درصد در کشورهای مشابه) وضعیت مطلوبتری است.
با ترکیب دو شاخص «محرومیت از تحصیل» و «محرومیت از یادگیری»، شاخص فقر یادگیری در ایران ۴۲ درصد محاسبه شده است. این بدان معناست که حدود ۴۲ درصد کودکان در پایان دبستان یا اصلاً به مدرسه نرفتهاند یا مهارتهای خواندن پایه را کسب نکردهاند. این رقم نسبت به میانگین خاورمیانه (۵۳ درصد) و کشورهای با درآمد متوسط پایین (۶۱ درصد) بهتر است، اما همچنان بیانگر چالشهای ساختاری در نظام آموزشی کشور است.
مرور وضعیت سواد و بیسوادی در ایران نشان میدهد نرخ باسوادی افراد بالای ۱۵ سال بر اساس دادههای یونسکو (۲۰۲۲) بین ۸۶ تا ۸۹ درصد است که نزدیک به میانگین جهانی (۸۷٪) و بالاتر از منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا (۸۰٪) قرار دارد. اما طبق دادههای داخلی (سال ۱۴۰۲)، نرخ باسوادی ۸۵ درصد گزارش شده که حاکی از کندی روند افزایش باسوادی نسبت به کشورهای همسایه همچون ترکیه، ارمنستان و آذربایجان است. سرشماری ۱۳۹۵ نشان میدهد جمعیت بیسوادان ۱۰ تا ۴۹ ساله در ۳۰ سال گذشته به کمتر از نصف کاهش یافته و درصد بیسوادی کل جمعیت حدود ۲۶٫۸ واحد درصد کاهش یافته است؛ با این حال، بیسوادی بهویژه در مناطق محروم همچنان چالشبرانگیز است.